چکیده:
یکی از موضوعات مهم در توصف و عرفان سالامی،موضوع خاتم- الاولیاست.سؤال اصلی این پژوهش دیدگاه محیی الدین ابن عربی دربارهء خاتم ولایت است.عموما به ابن عربی نسبت داده شده است که خود را خاتم الاولیا معرفی میکند.چنانکه نسبت ختمیت ولایت به عیسی(ع) نیز به صراحت در مکتوبات او موجود است. پژوهش پیشرو،بعد از واژه و اصطلاحشناسی«ولی»و«ولایت»و تبیین اهمیت و جایگاه موضوع در عرفان اسلامی،به دیدگاههای ابن عربی-از میان مهمترین کتب و آثارش که اصلیترین متون عرفان نظری به شمار میرود-میپردازد و پس ا نقل سخنان مضطرب و گاه متناقض پدر عرفان نظری در این باره،با عنایت به برداشت نزدیکترین شاگردان و برخی از مهمترین شارحان آرای ابن عربی از گذشته تا کنون،جمعبندی و نتیجهگیری میکند.
خلاصه ماشینی:
"(همان، 3،415) اما خاتم ولایت محمدی،ختم مخصوصی برای امت محمد است که همهء پیامبران از جمله عیسی(ع)،الیاس،خضر و هر ولی الله دیگری از امت محمد،در حکم همین ختم محمدی داخل هستند و عیسی و دیگر اولیا هم اگر از جهتی خاتم خوانده میشوند، لیکن مختوم به این ختم خاص محمدیاند.
سپس از ابن عربی نقل میکند: فعلم أنه یحرم علی المهدی القیاس مع وجود النصوص التی منحه الله إیاها علی لسان ملک الإلهام بل حرم بعض المحققین علی جمیع أهل الله القیاس لکون رسول الله(ص) مشهودا لهم فإذا شکوا فی صحة حدیث أو حکم رجعوا إلیه فی ذلک فأخبرهم بالأمر الحق یقظة و مشافهة و صاحب هذا المشهد لا یحتاج إلی تقلید أحد من الأئمة غیر رسول الله(ص)قال تعالی«قل هذه سبیلی أدعوا إلی الله علی بصیرة أنا و من اتبعنی» (یوسف،801) با وجود نصوصی که خدا به حضرت مهدی افاضه میکند،او قیاس نمیکند و قیاس بر او حرام است،بلکه برخی محققان قیاس را بر همه اهل الله حرام دانستهاند؛چرا که رسول خدا مشهود آنان بوده و آنها همیشه خود را در حضور رسول خدا میبینند و هرگاه در صحت یا اعتبار حکمی دچار تردید شوند،به آن حضرت مراجعه میکنند و حضرت آنها را از حقیقت امر آگاه میکند-در حال خواب یا بیداری-و کسی که دارای این مرتبه است،نیازمند تقلید از هیچکس غیر از رسول خدا(ص)نیست."