چکیده:
این تحقیق، با هدف بررسی مسئله علم غیب امام( از نگاه عقل، ساماندهی شده است. مقصود از عقل در این نوشتار، اصول و قواعد فلسفی موجود در حکمت مشاء و حکمت متعالیه است. برای این منظور، ابتدا به بررسی امکان اطلاع بر غیب از منظر حکمت مشاء و حکمت متعالیه میپردازیم و سپس وقوع آن را برای معصومان( به اثبات میرسانیم. در برآیند بحث، نظریه حکمت متعالیه در تبیین علم غیب امام( و گستره آن پذیرفته شده است. در ادامه، دو مسئله اساسی در ارتباط با دانش غیبی حضرت ولیعصر(، یعنی آگاهی حضرت از احوال و اعمال بندگان و علم حضرت به زمان ظهور خویش، بر اساس اصول و مبانی فلسفی پیشین، بررسی خواهد شد.
This article has tried to investigate the supernatural or the divining power or the occult knowledge of the Imams (PBu Them) from the viewpoint of Intellect. By Reason or Intellect in this writing، we mean the philosophical principles and rules existing in Peripatetic Wisdom or the exalted، elated philosophy. Thus، we will first examine the possibility of being informed of Prescience and the endowment of the Divining Power discussed in Peripatetic Wisdom or the elevated philosophy of its believers. Then، we will proceed to verify that this supernatural power always exists in the nature of the pure، immaculate Imams (PBu Them all).
Following our discussion، we will come to the result that the Presience with its domain and the theory of Exalted Wisdom have been proved to be in the authority of the Imams (PBu them). At the end، we will deal with two essential points about the divine power and Peripatetic Wisdom of Imam Mahdi، the Imam of Time (PBuH)، with regard to his knowledge and awareness of the future، the deeds and behaviors of all God’s servants، and the information about his own Advent Time، all being on the basis of the previous principles and philosophical grounds mentioned in this research
خلاصه ماشینی:
"5 آنچه بیان شد، برخی از اصول و مبانیای بود که نقش تعیینکنندهای در بررسی مسئله علم غیب امام( در حکمت صدرایی دارد، ولی تبیین این مسئله از دیدگاه این فیلسوف ربانی چنین است: در نظر او اطلاع بر غیب، یعنی اتحاد نفس انسانی با مبادی عالیه؛ زیرا صور علمیه تمام حقایق اشیاء در مبادی عالیه موجود است.
این بیانات مشابه آنکه در کلام صدرالمتألهین وجود دارد، بیانگر آن است که او نه تنها هیچ حد و مرزی را برای دانش غیبی معصومین( بیان نکرده، بلکه نشان میدهد علم و معرفت آن بزرگواران تا آنجا ادامه مییابد که تنها مجهول برای نفس پاک ایشان، مقام ذات لایتناهی غیبیه حضرت حق خواهد بود 1 و چنین شأن و منزلتی ناشی از عظمت درجه وجودی نبی و ولی در عالم هستی است.
3 بدین ترتیب، دلایل عقلی و نقلی آگاهی حضرت ولیعصر و سایر ائمه اطهار( از احوال و اعمال بندگان خدا، بیان شد، حال این پرسش مطرح میشود که اگر امام از باطن هرکس آگاه است یا دستکم میتواند آگاه شود، بر اساس دیدگاه آنان که قائلند علم امام وابسته به مشیت و اراده اوست، 4 چرا در مقابل افراد ناصالح و فاسق ایستادگی نمیکنند و دیگران را از نیات پلید آنها باخبر نمیسازد؟ چرا آن بزرگوار این دانش غیبی را در سینه نگاه داشته و همگان را از آن بهرهمند نمیسازد؟ در یک پاسخ کلی باید گفت امام هرچند از دانش غیبی فراوانی بهرهمند است، یا بر اساس دیدگاهی دیگر همهچیز را میداند، 5 در به کارگیری آن، خود را پیرو تکالیف الهی و مصلحتهای واقعی میداند."