چکیده:
این نوشتار با بازشناسی بحرانها و آسیبهای انسان متجدد، انسانشناسی دولت مهدوی را به عنوان یک مکتب انسانشناسانه، الگویی مناسب برای جهانیان معرفی مینماید تا افزون بر آنکه انسانشناسی مکاتب غربی همانند اومانیسم و اگزیستانسیالیسم را به چالش کشد، به طور نسبی آن افق روشنی را که آموزههای ادیان بدان وعده دادهاند، ترسیم نماید. از این روی، به مهمترین مباحث انسانشناسی در عصر ظهور همانند کرامت انسانی، آزادی، تساهل و تسامح، جایگاه قوه خرد و پاکنهادی میپردازد و با تبیین آنها در عصر ظهور میکوشد آنها را الگویی برای دیگر دولتها معرفی کند
In this article، the writer has tried to introduce the government of Mahdi (PBuH) to the world as a humanitarian، philanthropic school and a proper model of life by making the readers recognize today’s crises and misfortunes of modernized man. Moreover، the writer wants the people to appreciate again their real identity by challenging other schools such as ‘humanism’ and ‘existentialism’ to obtain the relatively exact view and see the clear horizon in front of them، which all divine teachings of the prophets have so far promised them. On this basis، we have dealt with the most important subjects of anthropology to make today’s man become known at the time of Imam Mahdi’s appearance. Such issues are as human generosity، liberality، facilitation in behavior، broad-mindedness، negligence of others’ faults، human wisdom، and noble-natured ness.
By explaining these human qualities at the time of the Imam’s Advent، we have tried to introduce the government of the Imam as an appropriate example to other governments of the world so that they may take the model for convenience and security.
خلاصه ماشینی:
"براساس آموزههای اندیشه مهدویت، اوج بالندگی و شکوفایی نهایی اینگونه کرامت در روزگار ظهور پیش خواهد آمد که آدمی به فطرت پاک خویش، آزادی واقعی و تکامل خرد دست مییابد و جلوهگرترین نمونه اینگونه کرامت، عقل معاداندیش است که افزون بر اینکه غایت فرجامین بشر یعنی کمال معنوی را سرلوحه آمال خویش قرار میدهد، بهسازی زیست دنیوی و عمارت و آبادانی دنیا را در پی میآورد.
بنابراین، انسان در عصر ظهور، اقسام کرامت را در آغوش میکشد، ولی این بدان معنا نیست که پروردگاران زمین و محور عالم و هستی به شمار آید، بلکه جایگاه حقیقی خویش را بازمییابد؛ زیرا انسان خود را همانند پروانهای بر گرداگرد شمع هستی میداند و در این عرصه افتخار خود را در بندگی خدا، به انجام رساندن پروژههای آنجهانی و به کنار نهادن منافع و خواهشهای دنیوی خویشتن میداند و در واقع بازیافتن و ارج نهادن به منزلت آدمی با معنویتگرایی وتقواگرایی و رفتارهای سازگار با اهداف دینی محقق میگردد که این اصل، از مهمترین اهدف حرکت جهانی امام مهدی( به شمار میآید.
در این زمینه، ایده مکاتب انسانشناسی همانند اومانیسم و اگزیستانسیالیسم با اسلام یکسان است و نپذیرفتن آن، خلاف بداهت عقل مینماید و اینگونه آزادی که تکامل معنوی بشری به آن وابسته است، جامعه مهدوی را نیز درمینوردد و انسانها در آن عصر نیز ارادهای آزاد خواهند داشت؛ هم در افعال نیکو و پیروی از آموزههای شریعت توانا خواهند بود و هم خواهند توانست گناه کنند و فرجام اخروی خویش را تباه سازند."