چکیده:
فرهنگ مقولهای است که توجه بسیاری از نظریهپردازان را در طول تاریخ به خود معطوف کرده است.از جمله مسائل کلیدی در این خصوص،مسئله ضرورت و امکان یا امتناع کنترل و مدیریت فرهنگی میباشد.دیدگاه فراگیر و تمامتخواه با پذیرش امکان مدیریت فرهنگ و تأکید بر ضرورت آن،به مدیریتی تمام عیار که با سلب آزادی و اختیار بشری نیز همراه است و با هدف همسانسازی اجتماعی صورت میگیرد،اعتقاد دارد.در مقابل اندیشمندان لیبرال همچون پوپر و هایک،امکان مدیریت کلان فرهنگ را به دلیل گستردگی مؤلفههای موجود در آن و تعدد ورودیها نفی کرده و به نظم خود انگیخته در این حوزه قائل میباشند.با توجه به این دو دیدگاه،مقالهء حاضر بر آن است تا به سؤالات زیر از منظر حکمت متعالیه پاسخ دهد: 1.آیا مدیریت فرهنگ ضرورتی دارد؟ 2.آیا امکان کنترل و مدیریت فرهنگ با توجه به دو مسئله محیط تربیتی باز و اصل حفظ آزادی و اختیار انسان براساس اصل«استخدام دو طرفه» وجود دارد؟ 3.از منظر حکمت متعالیه،با وجود دو مسئله فوق،مدیریت فرهنگ چگونه میتواند رخ بدهد؟
خلاصه ماشینی:
"مبتنی بر نگاه هستیشناختی و معرفتشناختی ملا صدرا خلقت براساس هدف خلق شده است و آدمی نیز میباید در این هدف همساز با خلقت باشد؛اما از آنجا که آدمی سر تا به نیاز و فقر است،میبایست از طرف خدای متعال برنامهء سیر مادی و معنوی وی توسط انبیا ارائه شود و بعد حکومت دینی نیز منطبق بر این برنامه به ارشاد و هدایت و تربیت افراد جامعه به عنوان یک ضرورت اجتنابناپذیر بپردازد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) حال بعد از ذکر مطالب فوق،ببینیم که تمرکز بر کدام مؤلفهء کلیدی میتواند حکومت اسلامی را در آن انجام وظیفهء برنامهریزی یاری رساند و همزمان تفاوتهای موجود در عرصهء فرهنگ نادیده گرفته نشود و آزادی و اختیار و مشارکت واقعی مردم نیز سلب نگردد؛مؤلفهای کلیدی که در میان عموم مردم امکان ایجاد«مقاومت فرهنگی»در برابر فرهنگهای مهاجم را فراهم نماید و سیر به سمت فرهنگ مطلوب را نیز به دنبال داشته باشد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) نتیجهگیری در برنامهریزی و فرهنگ دو رویکرد کلان وجود دارد:رویکرد لیبرال با نگاه تفریطی با انگیزه حفظ و دفاع از آزادی انسانی و به دلیل لغزشپذیر و ناقص بودن عقل انسانی، بالکل امر برنامهریزی را غیر ممکن و نامطلوب میداند؛اما در مقابل رویکرد فراگیر و تمامتخواه با تأکید بر ضرورت برنامهریزی دقیق در همهء عرصهها و از جنگ فرهنگ، به نحوی عمل مینماید که همگان با سلب آزادی و اختیار به شکلی همسان و همساز با«عقل ساختمانگر»درآیند."