چکیده:
این مقال بر آن است تا افق روشنی از پلورالیسم دینی و ارتباط آن با ادیان گوناگون
از جمله مسیحیت و بهویژه اسلام عرضه کند. جان هیک (طراح پلورالیسم دینی در جهان
معاصر) ضمن طرح و نقد انحصارگرایی و شمولگرایی, از پلورالیسم دینی دفاع میکند و
یگانه راه توجیه کثرت دینی را پلورالیسم میداند. به نظر او، پلورالیسم دینی بر آن
است که حقانیت و نجاتبخشی در زندگی، حق انحصاری هیچ دینی نیست، همة آنها یکسان
حقانیت و نجاتبخشی دارند. او معتقد است که هیچ صلح واقعی میان ادیان جهانی نخواهد
بود تا زمانی که هر دینی در مورد خود، تصور برتری بر ادیان دیگر دارد. صلح پایدار و
گفتگوی واقعی هنگامی رخ مینماید که بپذیریم که ادیان متفاوت, تفسیرهای متفاوت و
بهیکسان معتبری از واقعیت نهایی و خدا هستند. همچنین او معتقد است که اندیشه
پلورالیستی ریشه در تفکر شرقی و اسلامی دارد و به تعبیری خاستگاه اندیشه پلورالیسم
دینی در شرق است نه در غرب. او بر این عقیده خود در حوزه اسلام به عباراتی از خواجه
عبدالله انصاری، ملای رومی و ابن عربی متوسل میشود.
This article aims to present a clear horizon of religious pluralism and its relation with different religions including Christianity and Islam in particular.
To this end، first exclusivisim and inclusivism are discussed. Reviewing inclusivism and exclusivisim John Hick، the founder of contemporary theory of religious pluralism، defends religious pluralism and maintains that it is the only justification for religious diversity. In his view، the rightfulness and the salvation in life is not a monopoly of a single religion. Every religion shares an equal degree of rightfulness and salvation. He believes that there will be no peace among world religions as far as every religion believes itself to be the superior. A sustainable and peace and true dialogue can occur only when we accept that different religions are different but equally valid interpretations of the ultimate reality and God. He also believes that pluralistic thoughts stems from the eastern and Islamic thought. In other words، the east not the west is the origin of religious pluralism. As cases in point، he cites from Khajah Abdullah Ansari، Mwlana and Ibn Arabi.
خلاصه ماشینی:
"ما همه قاصر از لطف خدا و نیازمند به لطف او هستیم؛ اما آیا پیروان یک دین که صورت کل در نظر گرفته شوند، بهتر یا بدتر از پیروان دین دیگر رفتار میکنند؟ آیا فضایل و زشتیها، قدیسان و گنهکاران، تا جایی که میتوانیم بگوییم به یکسان درون دو دین یافت میشوند؟ من در مورد دیدگاه اخیر فکر میکنم و آنچه مرا در جایگاه مسیحی وادار کرده است فرض برتری بینظیر ایمان مسیحی خودم را انکار کنم، این است که این نتایج قابل مشاهده به نحو خاص در کلیسای مسیحی متمرکز نیست؛ بلکه بر عکس کم و بیش به طور مساوی در سراسر جهان میان ادیان و فرهنگهای گوناگون وجود دارد.
166 راهبرد دیگر که مورد اهتمام خود من در جایگاه فیلسوف دین است، تلاش برای فهم این نکته است که چگونه ادیان مختلف با اختلافات آشکار و ناسازگاریهای انکارناپذیر اعتقادی، میتوانند در سطح برابر به صورت مجموعههای متفاوت اعتقادی و عملی لحاظ شوند که پیروان آنها درون هر کدام، نجات را بیابند؛ بنابراین، اجازه دهید به طور بسیار مختصر، خطوط کلی پیشنهاد خود را طرح کنم.
شخص معتقد که پروردگار را در صورت عقیده خود منحصر کرده (و صورتهای دیگر را انکار کرده) به او اعتقاد نیافته است، مگر آن چیزی را که در نفس خود توهم و تصور الوهیت آن را کرده (بهآن معتقد شدهاست)؛ پس پروردگار مورد اعتقاد او در واقع مجعول نفس خودش است (خدا در مرتبه ذات منزه از تقیدات و تعینات، یعنی اسما و صفات است و به حسب اسما وصفات و تجلی ذات در مظاهر آن اسما و صفات همه آنها است؛ بنابراین اگر خدا در _______________________________ · شایان ذکر است که مترجم به علت نارسایی در ترجمه انگلیسی فصوص الحکم، برگردان این قسمت را از متن اصلی گزینش و عینا درپاورقی بیان میکند و عبارات داخل پرانتز افزودههای مترجم است و همچنین است پاورقی دوم."