چکیده:
مقاله «علم و قرآن» (Science and the Qoran)در دائرة المعارف قرآن لایدن را «احمد دلال»(Ahmad Dallal) به نگارش در آورده است و در بردارنده گزارشی از تاریخچه مباحث «قرآن و علم» و ارائه رویکردهای قدیمی و جدید به این مبحث است. وی نظرات ابوریحان بیرونی، غزالی، فخررازی، قرطبی، نیشابوری و... را گزارش میکند و میپندارد این مفسران به جدا انگاری قرآن و علم معتقد بودند. سپس دیدگاههای سید جمال اسدآبادی، سر سید احمد خان هندی، طنطاوی، موریس بوکای، عزالدین دانی و... را بیان میکند که به طرح سازگاری قرآن و علم یا اعجازهای علمی و نظریهپردازیهای علمی قرآنی پرداختهاند یا قرآن را منبع معرفت و در برخی موارد داور نهایی معرفی کردهاند. در پایان به رویکرد برخی مثل سید حسین نصر اشاره میکند که مبانی فرافیزیکی و اسلامی علم و علوم حاوی قداست و مبتنی بر یگانگی معرفت را مطرح و بر نقد معرفت شناسی علم جدید تاکید میکنند.ناقد مقاله نیز به ارزیابی مقاله و منابع آن پرداخته و معتقد است گزارش تاریخی مقاله ناقص است. سپس برداشت نویسنده از شیوه مفسران قدیمی (جداانگاری قرآن و علم) را به چالش کشیده و مخدوش دانسته است. اقسام تفسیر علمی و معیارهای آن را یادآوری و مباحث نویسنده در مورد رویکردهای جدید به قرآن و علم را بررسی کرده است. همچنین با دفاع از اعجاز علمی قرآن و نظریهپردازیهای علمی آن و مبحث تاثیر قرآن در مبانی علوم انسان و هدف دهی به علوم و پیامدهای سیاسی، اجتماعی آنها را مطرح و غفلتهای نویسنده در این موارد را یادآوری کرده است.
خلاصه ماشینی:
"خلط سه مطلب فوق موجب شده است نویسنده به این نتیجه برسد که قرآن از علم جدا است؛ در حالی که جمع مطلب «الف» و «ب» مانعی ندارد و لازمه ضروری آن مطلب «ج» نخواهد بود؛ بلکه هر کس میتواند به مفاد علمی آیات قرآن توجه کند و حتی آنها را در قالب نظریهپردازیهای علمی قرآن در حوزه علوم طبیعی (مثل وجود موجودات زنده در آسمانها طبق آیه 29 / شوری) و در حوزه علوم انسانی (مثل اقتصاد بدون ربا طبق آیه 279 / بقره) مطرح کند و در همان حال تفکر در این امور را مقدمه توجه بیشتر به خدا قرار دهد و در طبیعت به عنوان نشانههای الهی مطالعه کند که قرآن ما را به آن تشویق میکند.
همان طور که در پاورقیهای قبلی روشن شد، این ادعا اثبات نگردید، بلکه منقولات ایشان از مفسران (هر چند ناقص) گواه آن است که آنان قرآن و علم را دو مقوله جدا تصور نمیکردند، بلکه بر اساس نقل همین مقاله برخی صاحبنظران و مفسران مثل غزالی و سیوطی دیدگاه مخالف داشتند، حتی فخررازی در تفسیر خود از یافتههای علوم تجربی و کلامی استفاده فراوان کرده است (هر چند لغزشهایی نیز داشتهاند)، البته روشن نیست مقصود نویسنده از جدایی مفهومی علم و دین جدایی حوزهها و قلمرو و روشهای علم و دین است یا جدایی تعریف و مفهومشناسی (مورد قبول) یا جدایی به معنای عدم دخالت و نظردهی در مورد موضوعات مشترک که جای بحث فراوان دارد و در مورد قرآن و علم پذیرفتنی نیست."