چکیده:
ارتباط میان حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر و اسناد بعدی سازمان ملل در این خصوص، از یک سو، و معیارها و موازین بین المللی کار، که به همت سازمان بین المللی کار تنظیم و ترویج یافته، از دیگر سو، در زمره موضوعاتی است که به کرات مورد بررسی قرار گرفته است. در این میان آنچه از اهمیت خاص برخوردار می باشد، این است که معیارهای بین المللی کار تا چه میزان جز حقوق بشر به مفهوم خاص آن می باشد و تاثیر متقابل این دو مجموعه از حقوق به لحاظ هنجارها، نهادها و آیینهای نظارتی چگونه قابل ارزیابی است. نویسنده برجسته این مقاله، ضمن مخالفت با تقسیم حقوق بشر به نسلهای اول و دوم، معتقد است میان دو مجموعه فوق ارتباطی ناگسستنی وجود دارد و آنگاه مساله را از دریچه های نو و در پرتو تهدیدات رو به تزاید فرایند جهانی شدن مورد بررسی قرار می دهد.
خلاصه ماشینی:
این ارتباط میان معیارهای جهانی کار و حقوق بشر همواره اهمیتی درجه اول برای ارکان سازمان بینالمللی کار داشته است، و شاهد آن این که کنفرانس بینالمللی کار، در طول هشتاد و ششمین اجلاس خود، در ژوئن 1998، بدون هیچ گونه مخالفتی «اعلامیه سازمان بینالمللی کار درباره اصول و حقوق بنیادین کار» (1) و تکملهاش را تصویب نمود.
میثاقهای مزبور، همانطوری که قبلا اشاره شد در مجمع عمومی سازمان ملل و ______________________________ 1 ـ در ژوئن 1998، کنفرانس بینالمللی کار تصمیماتی راجع به معیارهای جدید در ارتباط با بدترین اشکال کار کودکان اتخاذ کرد که زمینههایی را، برای تصویب مقاوله نامه و تصویبنامه همراه با آن در سال 1999 فراهم نمود.
مقاوله نامههای سازمان بینالمللی کار که بوسیله کنفرانس بینالمللی کار، به تصویب رسیده در مجموع، تاکنون 6500 سند تصویب، دریافت داشتهاند، که در این میان، مقاوله نامههای مربوط به حقوق بشر (نظیر آزادی سندیکایی، ممنوعیت کار اجباری، لغو همه اشکال تبعیض) بطور متوسط توسط 125 کشور تصویب شدهاند.
به علاوه، علی رغم ماهیت جهانی اسناد سازمان ملل و سازمان بینالمللی کار، سکوت و خاموشی مشهودی در بعضی از منطقهها چه راجع به هنجارها و معیارهای حمایت اجتماعی و چه راجع به اصول حقوق بشر، وجود دارد، که وضعیت چند کشور آسیایی به این شکل است.
درست است که امروزه اصل آنچه که برای شکل دادن به حقوق هستهای کار و بشر در نظر گرفته میشود، در معیارهای سازمان بینالمللی کار، پیمانها و میثاقهای سازمان ملل و اسناد منطقهای مشابه، پدید آمده است، اما مفاهیم و شرایط تکامل پیدا میکنند؛ بعضی از معیارها ربط و معناداریشان را از دست میدهند و نیازهای جدیدی پدید میآید.