چکیده:
یکی از دلمشغولیهای ویتگنشتاین در سراسر دوران زندگیاش مسأله دین بود،او بیشتر به زبان«باور»دینی میپرداخت.اما فریزر با نگارش شاخهء زرین ویتگنشتاین را برانگیخت تا علاوه بر باور دینی از«عمل»دینی نیز سخن بگوید.فریزر با محور قرار دادن چگونگی سلطه انسان بر طبیعت،ادوار زندگی انسان را به سه دوره جادو،دین و علم تقسیم میکند.وی دو دوره اول را دوران کودکی و دوره سوم را دوره بلوغ انسان برای غلبه بر طبیعت ذکر میکند.به اعتقاد فریزر جادو و دین بر دو پایه نظر و عمل استوار است که از طرفی نظر بر عمل تقدم دارد و از طرف دیگر اعمالی که در آنها انجام میشود با نگرش ابزارنگارانه صورت میبندد. ویتنگشتاین در مخالفت صریح با فریزر،موضع او را عقلانگارانه خوانده و به جای تقدم نظر بر عمل،بر غریزی بودن اعمال آیینی،و به جای تفسیر ابزارانگارانه بر تفسیر بیانانگارانه تاکید میکند.
خلاصه ماشینی:
"واکنش ویتگنشتاین در مقابل فریزر انسانشناسی فریزر تبیینی عقلانگارانه (intellectualistic explanation) از جادو و دین است که با دو ادعا،در رابطه با نظر و عمل،مشخص میشود: الف)آیینهای جادویی و دینی،فعالیتهایی ابزارانگارانه (instrumentalism) اند،بدین معنا که برگزار کنندگان آنها از طریق انجام این اعمال قصد وصول به اهداف و غایات تجربی و عینی را دارند.
4) ویتگنشتاین در مقابل عمل منسوخ و بیگانهای چون سوزاندن مجسمه که در جادوی هومیوپاتیک استفاده میشد،از عملی آشنا و امروزیی استفاده میکند تا نشان دهد انجام چنین اعمالی برای رسیدن به هدف و غایتی عینی در واقعیت نیست و تلاش میکند تا بدین صورت تفسیر ابزارانگارانه را مورد انتقاد قرار دهد.
ویتگنشتاین با موضعگیری در برابر این اعتقاد،اظهار میدارد که اگر انسانهای اولیه تا این حد ناتوان بودند که فریزر معتقد است،پس نمیتوانستند در طبیعت براحتی زندگی کنند و جان سالم بدر برند،درحالیکه آنها مهارتهای قابل توجهی داشتند: همان انسان بدوی که ظاهرا برای کشتن دشمن خود،چاقویش را در تصویر او فرو میکند،در واقع امر،کلبهاش را از چوب میسازد و تیرش را با مهارت میتراشد،و این اعمال را از طریق مجسمه آنها انجام نمیدهد.
وجود این تمایل در بشر و محیط طبیعی زندگی اوست که نحوهء رفتار انسان را تعیین میکند: روشن است که سایهء انسان که شبیه انسان است،یا تصویر او در آیینه،یا باران،تندر،اهله ماه، تغییر فصول،شباهتها و تفاوتهای حیوانات با یکدیگر و با انسانها،پدیدارهای مرگ و تولد و زندگی جنسی و بهطور خلاصه هرچیزی که انسان همهساله در پیرامون خود درک میکند، به شیوههای گوناگون با یکدیگر مرتبط میشوند و همه اینها در تفکر(فلسفه)و اعمال انسان نقش ایفا میکنند."