خلاصه ماشینی:
"این نیز حدسی است که«شاید منظور احفاد و مریدان او که سلب شاعریت از او میکنند از بابت اعتقاد به بلندی مقام او بوده باشد زیرا که شاعرپیشه بودن در نظر آنها دونمرتبهء استغراق مرد عارف است و از این لحاظ نخواستهاند باور بدارند که شیخ فکر خود را صرف عرض و طول عروض و قافیه میکرده است»66بخصوص که حتی در شرح یکی از رباعیهای او رسالهای -------------- (16)-دکتر مارگرت سمیث:روزگار نو ج 1 ش 4 ص 74 (26)-نیکلسون:مجلهء سخن 294/1،ترجمهء منوچهر امیری (36)-سعید نفیسی:سخنان منظوم 6 (46)-اسرار التوحید 812؛نیز ر ک: EI(2),1,147;Nicholson:Studies in Islamic Mysticism,p.
به عنوان مربی و پیر،جوانان و پیران را به یک چشم (511)-اسرار التوحید 222 (611)-شوخ:چرک (711)-اسرار التوحید 082-182؛عطار در منطق الطیر 952(تصحیح دکتر گوهرین،تهران 2431)گوید: بو سعید مهنه در حمام بود قایمیش افتاد و مردی خام بود شوخ شیخ آورد تا بازوی او جمع کرد آن جمله پیش روی او شیخ را گفتا بگو ای پاک جان تا جوامردی چه باشد در جهان؟ شیخ گفتا شوخ پنهان کردن است پیش چشم خلق ناآوردن است (811)-اسرار التوحید 232 (911)-اسرار التوحید 312 (021)-اسرار التوحید 481 مینگریست و در جواب اعتراض اشخاص میگفت:«هیچ کس از ایشان در چشم ما خرد نیست و هرکه قدم در طریقت نهاد اگرچه جوان باشد به نظر پیران باید نگاه کردن که آنچه به هفتاد سال به ما ندادهاند روا بود که به روزی بدو خواهند داد،چون اعتقاد چنین باشد هیچ کس در چشم خرد ننماید»121 پیر مهنه به افکار و روحیات مردم معرفت کامل داشت."