چکیده:
مطالعات انجام شده در کشورهای مختلف نشان می دهد که میان اجرای مالیات بر ارزش افزوده و اقتصاد غیر رسمی رابطه متقابل وجود دارد ، به طوری که اجرای این مالیات به گسترش اقتصاد زیرزمینی منجر می شود و رفاه اجتماعی کاهش می یابد . گسترش اقتصاد غیر رسمی به افزایش فرار مالیاتی و در نتیجه کاهش درآمدهای حاصل از اجرای این نوع مالیات منجر می شود . در این مقاله تلاش شده است به این سوال پاسخ داده شود که آیا اجرای مالیات بر ارزش افزوده بهترین نوع مالیات در ایران است یا خیر ؟ برای این کار با توجه به شرایط خاص ایران از نظر حجم و عوامل اثرگذار بر اقتصادی زیرزمینی و فرار مالیاتی سعی شده است مطالعه تطبیقی با دیگر کشورها انجام شود. نتایج این تحقیق نشان میدهد با توجه به اینکه نظام فعلی مالیاتی کشور ناکاراست و نمیتواند از بخشهای غیررسمی مالیات اخذ کند، انتظار میرود اجرای نظام مالیات بر ارزش افزوده با افزایش کارایی نظام مالیاتی به کاهش فرار مالیاتی منجر شود. همچنین نتایج نشان میدهد اجرای این نظام در ایران حجم اقتصاد زیرزمینی را گسترش نمیدهد.
خلاصه ماشینی:
بنابراین با تغییرات ایجاد شده در نظام مالیاتی، دولت مقداری از درآمدهای حاصل از مالیات بر واردات و مالیات بر فروش را از دست داده و درآمدهای جدیدی از اجرای VAT کسب میکند و اقتصاد زیرزمینی به دلیل اینکه بر درآمدزایی هریک از این مالیاتها اثر متفاوتی دارد،با این تغییرات مالیاتی میتواند بر سطح درآمد مالیاتی دولت تأثیرگذار باشد.
همچنین تحقیقات اخیر نشان میدهد که حتی اگر دولت آگاهی کاملی از این مشکلات داشته باشد و بهطور منطقی افزایش مالیات VAT را بر بخش رسمی اقتصاد انتخاب کنند؛با وجود مدیریت ضعیف نظام مالیاتی در بیشتر کشورهای در حال توسعه،در اکثر اوقات بهترین روش برای افزایش درآمد،یعنی افزایش مالیاتها،موانع ورودی به بخش رسمی را افزایش میدهد و ممکن است زمینههای رانتی ایجاد هرچند که بعدا بر این زمینهها مالیات وضع میگردد1ولی مطمئنا افزایش درآمد مالیاتی چشمگیری را به دنبال نخواهد داشت.
اما شهروندانی که در بخش زیرزمینی فعالیت میکنند،مالیات نمیپردازند،سطح دریافت خدمات عمومی آنها با سایرین یکسان است،هزینهای بابت تمکین متحمل نمیشوند و در نتیجه قدرت آنها در کسب سود افزایش مییابد؛زیرا احتمال شناسایی و مجازات آنها به وسیله مقامات مالیاتی کم است و حتی اگر این اتفاق هم بیافتد میتوانند با رشوهای کمتر از هزینههای مالیاتی،همچنان به فعالیت خود ادامه دهند و سرچشمه این ناهماهنگیها در کشورهای توسعهنیافته،در بیاطلاعی و هزینههای سنگین برای دستیابی به منافع قانونی(هزینه مبادله)نهفته است؛ یعنی شهروندان و دولتمردان اطلاعات دقیقی از منابع و مصارف مالیاتی و مجازاتهای فرار مالیاتی و سایر قوانین مالیاتی ندارند و براساس حدسهای خود به فعالیت در اقتصاد زیرزمینی میپردازند،بدین ترتیب در این شرایط،احتمال بدتر شدن وضعیت اجتماعی در اثر اجرای VAT وجود دارد.