چکیده:
هدف مقاله حاضر،بررسی اولیه مصداق این فرضیه است که در ایران تعامل پویا و جامع بین علم و صنعت به طور عام،و دانشگاه و بنگاه به طور خاص،وجود ندارد.در این چارچوب، ابتدا با استفاده از الگوهای پیشین در این خصوص،و با الهام از نظریه اقتصاد مبتنی بر دانش، الگوی جدیدی تحت عنوان«نظام ملی توسعه دانش»برای تحلیل و برقراری تعامل پویا و جامع در ایران طراحی شده است.آنگاه با معیار(وضعیت مطلوب)قرار دادن این الگو، وضعیت تعامل علم و صنعت به طور عام،و تعامل دانشگاه و بنگاه به طور خاص،در ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.در نهایت،با توجه به این نتیجه که در ایران تعامل اما اگر اقتصاد ایران بتواند به اقتصاد یادگیرنده1تبدیل شود،میتواند بدون طی توسعه)شود،و به اقتصاد مبتنی بر دانش تبدیل گردد.در غیر این صورت در اثر رقابت شدید جهانی که بر مبنای«دانش جدید»و نوآوری پیوسته تکنولوژیک شکل میگیرد،از پیشرفت باز میماند. تبدیل شدن یک نظام اقتصادی به یک اقتصاد یادگیرنده بدین معناست که آن نظام اقتصادی برای دستیابی به حداکثر مطلوبیت اجتماعی به جای انباشت پیوسته منابع مادی و سرمایه فیزیکی،به طور مستمر به انباشت دانش و سرمایه انسانی یادگیرنده میپردازد و به طور موثر از آنها بهرهبرداری میکند.شرط لازم برای انباشت مستمر دانش و سرمایه انسانی یادگیرنده و بهرهبرداری مطلوب از آنها نیازمند دانشگاه پویا،بنگاه یادگیرنده و دولت یادگیرنده است؛اما شرط کافی نیست.شرط کافی برای آن،وجود تعامل پویا و جامع بین علم و صنعت به طور عام،و دانشگاه،بنگاه و دولت به طور خاص است. به نظر میرسد که در کشور ما هیچ یک از شروط لازم و کافی برای انباشت مستمر دانش و سرمایه انسانی یادگیرنده وجود ندارد.در حقیقت نه دانشگاههای ما پویا هستند،نه بنگاههای یادگیرنده وجود دارند،نه دولت یادگیرنده است و نه تعامل پویا بین علم و صنعت وجود دارد. هدف مقاله حاضر،بررسی اولیه مصداق این فرضیه است که در ایران تعامل پویا بین علم و صنعت به طور عام،و تعامل پویا بین دانشگاه،بنگاه و دولت به طور خاص،وجود ندارد.در این راستا،در قسمت اول مقاله،الگوهای موجود برای تحلیل تعامل علم و صنعت در جهان و ایران مورد بررسی قرار میگیرد؛در قسمت دوم،الگوی مناسب برای تحلیل و برقراری تعامل پویا و جامع بین علم و صنعت طراحی میشود؛در قسمت سوم،ضمن معیار قرار دادن الگوی طراحی شده(وضعیت مطلوب)در قسمت قبل،وضعیت موجود تعامل پویا و جامع بین علم و صنعت وجود ندارد،راهکارهای اجرایی مشخص برای توسعه تعامل آنها ارائه گردیده است
خلاصه ماشینی:
این مقاله از طرح پژوهشی تحت عنوان تحلیل تعامل علم و صنعت از چشمانداز اقتصاد مبتنی بر دانش گرفته شده
علم و صنعت به طور عام،و دانشگاه و بنگاه به طور خاص،ارائه شده است.
نظام ملی نوآوری3،چهارمین الگوی تعامل علم و صنعت است.
بازار دانش و به طور تجربی مورد توجه قرار داده است.
فرمولبندی میشود،بهبودیافته این الگو بر مبنای نظریه اقتصاد مبتنی بر دانش است.
(کارآفرینی)و عرضه دانش و فناوری به بازار،کسب حداکثر منابع مالی برای توسعه علم و
دانشگاه و بنگاه دارد؛اما آنچه در مورد تعامل علم و صنعت مهم است،این است که این دو
بنگاه مبتنی بر دانش مشتق از دانشگاه،بهترین راهکار برای این منظور است.
آنها عهدهدار فرانید عمومی تولید دانش علمی هستند و بنابراین در بلند مدت مرزهای تکنولوژیک صنعت را تحت تاثیر قرار میدهند؛2.
و تجهیزاتی صنعت به دانشگاه است که دانشگاهها برای ترفیع آزمایشگاهها،فراهم کردن
دانش و فناوری از دانشگاه به صنعت و نظام اقتصادی هستند.
برای توسعه تعامل این دو نهاد را عمدتا دولت صورت انجام میداد.
(محسنزاده،1374)تاریخچه تلاش دولت برای توسعه تعامل علم و صنعت یا دانشگاه و
جنبهها جریان آزاد اطلاعات و دانش از دانشگاه به بنگاه است که در آثار علمی اقتصادی
تحقیقاتی اصفهان اولین پردیس کارآفرینی مبتنی بر دانش است که در ایران برای نزدیک
نظام حقوق مالکیت فکری شرط لازم برای شکلگیری بازار دانش و فناوری است.
وظایف اساسی دولت در بخش علم و فناوری،ایجاد و توسعه این نظام است.
جایگزین الگویهای موجود برای تحلیل تعامل پویا و جامع علم و صنعت مطرح شده است.