خلاصه ماشینی:
"داور در این مسأله عقل و خرد است از آنجا که عقل،حسن و قبح فعل را به طور اجمال درک میکند،او دربارهء افعال تکوینی و تشریعی خدا میگوید باید که افعال او از عبث و لغو پیراسته و دارای هدف باشد زیرا کار بدون غایت و هدف عبث و لغو بوده و مقام ربوبی از آن منزه است چنانکه میفرماید: و ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما لا عبین (دخان،83):ما آسمان و زمین و آنچه میان آنها است را بازیگرانه نیافریدیم.
پرسش سوم 3-اگر فعل خدا دارای هدف است هرچند هدف مربوط به بندگان میباشد،در اینجا سئوال میشود دخول گنهکاران به دوزخ و جاودانی کافران در آتش چه نفعی به بندگان دارد؟1 در اینجا دو پاسخ میتوان گفت:یکی اینکه زشتی فعل بدون هدف از مسائل بدیهی عقل و خرد است و در شمار محکمات است و مورد یاد شده که به عنوان نقص گفته میشود شبههای است در مقابل محکم و هرگز شایسته نیست به وسیلهء یک شبهه از داوری قطعی دست برداریم،و اصولا ما نمیتوانیم با این عقل کوچک مصالح فرد فرد جهان آفرینش را به دست آوریم،ولی در عین حال آن حکم کلی به وسیلهء جهل ما شکسته نمیشود.
پرسش ششم در اینجا این سئوال مطرح میشود که بالاخره معلول بلاعلت و تخصیص بلاجهت ممکن نیست زیرا فرض این است که فعل عادلانه و ظالمانه در پیشگاه خدا یکسان است و اراده او نسبت به هردو کافی است،در این صورت چگونه اراده او به خصوص این فرد تعلق گرفت نه به دیگری، درست است اراده خدا علت تامه است،ولی همینکه علت تامه کار عادلانه است،علت تامه کار ظالمانه نیز میباشد و اگر انسان دربارهء ترجیح بلامرجع بیاندیشد خواهد فهمید که نتیجه آن ترجیح بلامرجع است که همهء عقلای جهان آن را محکوم کرده و معلول علت را محال میدانند."