چکیده:
تعهد به فعل ثالث بعنوان یک تاسیس سودمند حقوقی مبنای بسیاری از قراردادهای مدنی تجاری همچون ضمانت اعیان،ضمانت حسن انجام کار،تضمین قراردادهای پیمانکاری،بیمه و امثال آن است و تعهد به فعل ثالث قابل تقسیم به رابطه قرارداد بین طرفین آن در صورت عدم تنفیذ ثالث و روابط طرفین و شخص ثالث در صورت تنفیذ ثالث است.از آنجا که این تاسیس حقوقی هیچ تعهدی برای شخص ثالث قبل از تنفیذ ایجاد نمینماید،برخلاف ظاهر آن،موجب انحراف از اصل نسبی بودن قراردادها-نمیشود.در این تحقیق مبانی استدلالی و آثار و جوانب کاربردی آن مورد بررسی قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"تعهد مزبور متعهد نماید و به نام خود معامله میکند و از طرف ثالث و به نام ثالث هیچگونه تعهدی نمیدهد،مثلا در ضمانت حسن اجرای قرارداد،در واقع ضامن به نفع طرفین وارد عمل میشود و شخص ثالث نیز از تضمین متعهد اصلی متنفع میشود،بنابراین واژه«التزام به فعل ثالث»از نظر حقوقی کاملتر و رساتر از واژگان دیگر است.
البته ممکن است تعهد به فعل ثالث در ضمن عقد فضولی واقع شود و در این صورت تعهد به فعل ثالث در ضمن معامله فضولی،دو چهره گوناگون دارد:از دیدگاه رابطه بین طرفین قرارداد و التزام متعهد در برابر طرف خود به انجام فعل،قراردادی است،نافذ و الزامآور که متعهد را پایبند میکند و او ناچار است، هرگاه نتواند نتیجه موردنظر را به دست بیاورد خسارات ناشی از آن را جبران کند.
مثل موردی که قرارداد منعقد شده در چارچوب اداره مال غیر بوده باشد و در این صورت شخص ثالث در تعاقب این مبنای حقوقی متعهد میگردد، طبق تئوری دارا شدن ناعادلانه- (l,action d,enrichement sans)cause- ممکن است شخص ثالث متعهد شود و در صورت عدم تنفیذ باید خسارت متعهد را بپردازد لیکن این مبانی استثنائی هستند و ارتباطی با تعهد قراردادی هم ممکن است نداشته باشند (strack,ibid-n 2016) فرض دوم)شخص ثالث تعهد را تنفیذ میکند هرگاه ثالث تعهدی را که برای او شده است،اجازه دهد،متعهد بری میشود."