چکیده:
اجتماع انسانها اساسا در ارتباط و انتقال معانی فعلیت مییابد و این در واقع مفهوم مستتر در (communication)است.جهت این ارتباط برخاسته از هویت هر اجتماع است و بیانگر منطق رفتارهای جمعی نیز هست به نظر میرسد در جامعهء دینی مبتنی بر اندیشه اسلامی،که با غایت توسعهء بندگی خداوند و تکامل انسان برپا میشود،محوریت و جهت این ارتباط الهی و معنوی است.امام خمینی به عنوان مصلحی اجتماعی به دنبال احیاء و بهرهبرداری از این الگو در مدیریت اجتماعی،انقلاب اسلامی را رهبری نمودند.این مقاله میکوشد فرایند مذکور را از طریق تبیین نظری روابط سیاسی ناظر بر انقلاب اسلامی مطالعه نماید.روابط سیاسی،مطالعه مناسبات،رفتارها و انگیزههای جمعی در جامعه است که سلسله مراتبی از قدرت وجود دارد.دو طرف این روابط میتواند احزاب،طبقات اجتماعی،و خصوصا دولت و ملت باشند.کیفیت روابط سیاسی هم معلول فرهنگ سیاسی یک جامعه است و هم تأثیرگذار بر آن.و این تأثیر به واسطه استفادهء یک طرف از ابزارها و فرایندهای انتقال و ارسال پیامهای سیاسی(تبلیغ سیاسی)محقق میشود.درک الگوها و چارچوب روابط دولت-ملت در ایران معاصر از مهمترین بسترهای شناخت افت و خیز ارتباطات اجتماعی در جامعهء ایران است.در این مقاله الگویی مستقل برای روابط سیاسی در انقلاب اسلامی طراحی شده است که در آن اساسا دو طرف رابطه،دو مفهوم و نهاد امام و امتاند.رابطهء امام و امت،نسخهای کمال یافته از ارتباطات اجتماعی در تاریخ جامعهء شیعی بود که ابتدا در الگوی(مردم-محدثین)و سپس الگوی(مقلد-مرجع)وجود داشت و نهایتا در الگوی(امام-امت)توسط امام خمینی بازسازی و احیا گردید. محور رابطهء امام-امت فراتر از رضایت ملت و کسب مشروعیت برای دولت است.لذا باید سیمای این رابطه را در عبادت الهی جستوجو کرد.آنجا که مردم نه به خاطر ترس و ظلمپذیری،بلکه بصیرتمندانه به خاطر غایتی الهی-که هدف خلقت نیز هست-به رهبر و امام خویش اقتدا میکنند و امام هم،عبادت و بندگی خدا را در خدمت،هدایت و محبت به مردم میداند.بر همین اساس نشان داده میشود که منطق ارتباطات اجتماعی در جامعهای که چنین نسخهای از روابط سیاسی اجرا و اعمال میشود،متفاوت از جوامع مادی است و با مفهوم ولایت الهی توضیح داده میشود.
خلاصه ماشینی:
"مطالعهء الگوی ناظر بر ارتباطات اجتماعی جامعهء دینی با تبیین مختصات روابط سیاسی در اندیشه امام خمینی و انقلاب اسلامی نوشتهء سید مجید امامی*چکیده اجتماع انسانها اساسا در ارتباط و انتقال معانی فعلیت مییابد و این در واقع مفهوم مستتر در (communication)است.
از سوی دیگر در تبیینهای جدید نظریههای ارتباطات،ارتباطات اجتماعی یا عمومی خود یکی از حوزهها و انواع اصلی نظریه ارتباطی است که در کنار نظریههای ارتباطات میان فردی،ارتباطات جمعی و ارتباطات بین فرهنگی قرار میگیرد و سایر تعاملات منجر به تداعی معانی در گروه،سازمان و جامعه را شامل میشود(Griffin,2003:227).
دوگانگی فرد و جامعه در نظام مبتنی بر روابط امت و امام که نظامی ولایی است،به وجود نخواهد آمد-دوگانگیای که بحران اجتماعی جامعه مدرن را شکل داده است-چون دولت اسلامی دولت عشق است در ادبیات منظوم ما هم،این حقیقت مشاهده میشود مانند این بیت که گست و پارگی و فاصله اجزا در سامانی که براساس محبت شکل گرفته باشد را نفی میکند: خللپذیر بود هر بنا که میبینی/به جز بنای محبت که خالی از خلل است.
در الگوی اسلامی-شیعی،امام یا ولی خدا،به خاطر تقرب بیشتر به پروردگار در پیش روی امت و در خط مقدم عبودیت الهی سیر میکند و به همین جهت امت،تا آنجا که شرایط امامت،ولایت و هدایت به سوی خیر،در ولی(امام)موجود باشد،مرید و مطیع اویند و خصلت مؤمنانه و دل آگاهانه،امر او را واجب الاطاعه میدانند،همانطور که فتوای وی در احکام فردی را ملاک عمل میشمارند و این اطاعت را تنها برای پویندگی بهتر مسیر رشد، اختیار کردهاند تا فلسفه حیات اجتماعی که همان تقرب الهی است را تأمین کرده باشند."