خلاصه ماشینی:
"مردآویج که علاقهء مفرطی به آبادانی داشت در مشرق شهر ری محلهای یا شهرکی ایجاد کرد با ابنیه و کاخها و باغ و بستانها که بمناسب شهرت وی به گیل(گیلان)به گیلآباد(جبلآباد)نامگذاری شد1 مردآویج در سال(913-هـ ق)سردارانی را مامور تسخیر شهرهای کرج2، قم،ابهر و زنجان نمودو خواهرزادهء خود را با سپاهی مجهز بسوی همدان روانه کرد ولی مردم همدان با عامل خلیفه همراه شدند و در جنگی که بین آنان روی داد خواهرزادهء مردآویج و یکی دیگر از سردارانش بنام«ابی الکرادیس بن علی بن عیسی طلحی»و عدهء زیادی از سپاهیان دیلمی کشته شدند.
در جزو عللی که مردم همدان را برانگیخت که با عامل خلیفه بسازند و بر ضد دیلمیان اقدام نمایند و مقاومت ورزند عدم رضایت آنان از شکستن مجسمه شیر بزرگ سنگی بود که بر بلندی تپه معروف به بابالاسد(دروازه شیر)قرار داشت و سپاهیان مردآویج بمحض رسیدن به(باب الاسد)یکی از مجسمهها -------------- (1)-در مورد جیلآباد به کتاب ری باستان جلد اول تألیف دکتر حسین کریمان (ص 291)جلد دوم(ص 151)مراجعه شود.
با«ابو علی چغانی1سردار سامانی سازش کردند و در جنگی که در ربیع الاول سال(923 هـ-ق)در ری بین آنان و سپاهیان«وشمگیر»که ماکان نیز به او ملحق شده بود در گرفت،سپاهیان«وشمگیر»شکست خوردند2ماکان کشته شد و «وشمگیر»به طبرستان رفت3با شنیدن خبر درگذشت امیر نصر سامانی»(سال 133-هـ-ق)وشمگیر،بار دیگر ری را بتصرف درآورد و«حسن بن فیروزان»پسر عم ماکان که پس از کشته شده وی به خدمت«ابو علی چغانی»درآمده بود،از وضع موجود استفاده نمود و در راه بازگشت به بخارا پس از دستبرد به ذخائر اردو با پسر وشمگیر«سلار»بسوی«وشمگیر»روانه شد و بخدمت وی درآمد."