خلاصه ماشینی:
"برای شناختن کینهتوزی و بیباکی افراسیاب این بیت بسنده است: شود کوه آهن چو دریای آب اگر بشنود نام افراسیاب افراسیاب تورانی پورپشنگ از هنگام پادشاهی نوذر تا اواخر پادشاهی کیخسرو مسبب جنگهای سخت بین ایران و توران بود و با اینکه در غالب جنگها از رستم و دلیران دیگر ایران شکست خورده باز بجنگ آمده است: الف-در پادشاهی نوذر پیشدادی: چون«پشنگ»از مرگ منوچهر و پادشاهی نوذر آگاه شد فرزند خود افراسیاب را فرمان داد که لشکر بایران برد و این،هنگامی بود که سام نریمان بدرود زندگی گفته بود و زال بدخمه کردن او میپرداخت: سپاهی برآمد ز ترکان و چین همان گرزداران خاور زمین که آن را میان و کرانه نبود همان بخت نوذر جوانه نبود5 پس از سه جنگ پیاپی نوذر گرفتار افراسیاب شد: ز گرد دلیران جهان تار شد سرانجام نوذر گرفتار شد برای اینکه در این جنگ یکی از فرزندان«ویسه»کشته شده بود افراسیاب خود به کین فرزند ویسه: بزد گردن نوذر شهریار تنش را بخاک اندر افکند خوار و چون گروهی از ایرانیان با نوذر گرفتار شده بودند و«اغریرث»برادر افراسیاب پایمردی کرد و مانع کشتن آنان شد و سپس آن گروه به سپاه زال پیوستند از این روی افراسیاب بر برادر خشمگین شد و خود با شمشیر: میان برادر بدونیم کرد چنان نیکدل شد،6هشیوار مرد ب-در پادشاهی کیقباد: در پیکاری که بخونخواهی نوذر میان ایران و توران درگرفت برای نخستین بار رستم در برابر افراسیاب قرار گرفت و در نبرد کمربند افراسیاب را گرفت و از پشت زین برداشت که به نزد کیقباد آورد لیکن: ز سنگ سپهدار و چنگ سوار نیامد دوال کمر پایدار افراسیاب بر زمین افتاد و تورانیان گرد او را گرفتند و رهائیش دادند."