خلاصه ماشینی:
"ولی افراد ناآشنا به این نوع از معارف مانند فخر رازی از کنار آن به سادگی میگذرند و بدون درک واقعیت آن،به نقد آن میپردازند و میگویند معنی قادر غیر از معنی عالم است و حقیقت ذات،حقیقت واحده میباشد و حقیقت واحده نمیتواند عین دو حقیقت مختلف باشد و هرگز معقول نیست که واحد،عین دو تا باشد1 انتقاد رازی حاکی است که به واقعیت نظریه نرسیده است و مقصود قائل را به دست نیاورده است،زیرا در سخن او دو اشکال روشن است که یادآور میشویم: الف-اینکه میگوید ذات واحد نمیتواند مصداق دو مفهوم مختلف باشد،کاملا بیپایه است زیرا موجود امکانی هم معلوم خدا است و هم مقدور و مخلوق اوست،و آنچنان نیست که بخشی از موجود امکانی معلوم و بخشی مقدور و بخش سوم مخلوق او باشد،بلکه تمام واقعیت او،هم معلوم و هم مقدور و هم مخلوق است،ولی در عین حال انطباق این سه مفهوم بر آنکه هر یک واقعیت خاصی دارد،موجب تکثر آن نیست،از این جهت میگویند مفاهیم کثیر را میتوان از واحد حقیقی انتزاع کرد،در حالی که مفهوم واحد را نمیتوان از کثیر از آن نظر که کثیر است، انتزاع نمود و دلیل صحت انتزاع کثیر از واحد همان است که یادآور شدیم.
در مسائل ماوراء طبیعت،محاکات آفت درک صحیح است آفت درک صحیح در مسائل مربوط به ماوراء طبیعت،همگون شمردن آن با جهان حس و ماده است کسانی که نمیتوانند،بساطت ذات را با تعدد صفات هماهنگ سازند،برای این است که ذات حق را با ذات انسان یکسان گرفته و با خود میگویند:ذات انسان جدا از علم،و جدا از قدرت،و جدا از حیات اوست طبعا در عالم بالا نیز چنین خواهد بود،در حالی که یک چنین مقایسه کاملا بیپایه است،زیرا در جهان بالا ممکن است موجود از نظر کمال در حدی باشد که سراسر وجود او را علم و قدرت و حیات تشکیل دهد،هرچند در عوالم امکانی جریان به این شکل نمیباشد1."