چکیده:
از دیرباز نظریه تناسخ و بازگشت ارواح پس از مرگ و انتقال آن از بدنی به بدن دیگر، در مکاتب خاور دور مطرح بوده است.این نظریه که از حکیمان مشرق زمین به جا مانده، و زیربنای عقیده آیینهایی چون «هندوئیسم» «بودیسم» و «جینیزم» گشته و مقبول گروهی از ساکنان مغرب زمین و برخی فرق منسوب به اسلام نیز شده است.دانش مندانی بزرگ نیز این ایده را مورد بحث و انتقاد قرار دادهاند که از میان آنان تلاش حکیمان و عالمان مسلمان یادکردنی است.این مقاله ضمن تبیین این ایده، بطلان آن از دیدگاه حکیمان و عالمان مسلمان و ناسازگاری آن با آموزههای دینی را بررسی می کند .
خلاصه ماشینی:
"(صدر المتألهین: 1379، 9/4؛ همو: 1354 ،324 ) علامه حسن زاده نیز درباره اقسام تناسخ چنین آورده است: تناسخ ملکی (مادی) آن است که نفس پس از آنکه از بدن عنصری خویش منقطع شد، به پیکر دیگری منتقل بشود، چه آن پیکر دیگر انسان باشد که تناسخ است، یا پیکر حیوان باشد که تماسخ است یا پیکر نبات و درخت باشد که تفاسخ گویند و یا پیکر جماد باشد که تراسخ نام دارد، صدرالمتألهین تمام این اقسام را تناسخ ملکی نامیده است؛ چون نفس در عالم مادی از بدنی به بدن دیگر انتقال یافته است.
البته این استقلال را وقتی به دست آوردهاند که احتیاج آنها به بدن سرآمده و دیگر به تجسد نیازی نداشته باشند؛ زیرا نیاز روح به جسد فقط در دوره کوتاهی است که در میان آن برای برخی فعالیتها نیاز به بدن دارد و با سپری شدن آن دوره دیگر نیازی به بدن ندارد و خود میتواند با استقلال در کسب کمالات معنوی خود پیشروی کند.
4. «و لو تری إذ وقفوا علی النار فقالوا یا لیتنا نرد و لا نکذب بآیات ربنا و نکون من المؤمنین بل بدا لهم ما کانوا یخفون من قبل ولو ردوا لعادوا لما نهوا عنه و إنهم لکاذبون» ؛ (انعام 28/27) اگر ببینی آنها را در حالتی که برای عذاب آماده می شوند و با کمال حسرت می گویند ای کاش باز میگشتیم و دگر بار آیات پروردگارمان را مورد تکذیب قرار نمی دادیم و در شمار مومنین قرار میگرفتیم ولی این سخن را از آن جهت میگویند که زشتیهای گذشته شان اکنون نمودار گشته و اگر بازگردند، دگرباره به همان زشتیها و پلیدیها بازخواهند گشت؛ زیرا دروغ میگویند."