چکیده:
تحول و نواندیشی به یکی از دغدغه های جدّی حوزه های علمیه, به ویژه علما و فضلا تبدیل شده است. برخی گمان می کنند که سخن از تحول, سخن جدیدی است و همین برداشت غلط باعث نوعی مقاومت در برابر آن شده است. در این مجال به دنبال آن بودیم تا تلاش و کوشش علمای شیعه را از آغاز عصر غیبت تاکنون در راستای تحول بخشی و پیشبرد حوزه های علمیه نشان دهیم. از این جهت دو عنصر مهمی را که همیشه در حال تغییر و تحول بوده اند, مورد بررسی قرار داده ایم. اول: سیر تکاملی متون درسی دوم: سیر تحول مناهچ و مدرسه های فقهی.
خلاصه ماشینی:
"با اعتقاد به مقام بلند و عمیق علمی شیخ انصاری, آیا این رکود 178 ساله به معنای تمام شدن کار به دست شیخ انصاری است یا به معنای بسته شدن باب علم و تحقیق؟ آیا این رکود به دلیل ضعف فکری و نبوغ متأخران در برابر قوت علمی شیخ است یا کم کاری آنان را نشان می دهد؟ دلیل این رکود هرچه باشد, آیا باید دست روی دست گذاشت و فقط در همان چهارچوب, اجتهاد و تلاش کرد یا باید به فکر باز کردن راه جدید و درانداختن طرحی نو و ایجاد اسلوب و سبکی تازه افتاد؟ آیا اگر خود شیخ انصاری با عظمت علمی خود امروز می بود, به همان متد و روش و اسلوب قناعت می کرد یا طرحی نو درمی انداخت و اثری متناسب با زمان و شرایط خلق می کرد؟ کفایة الاصول آخرین متن درسی اصولی که پس از رسائل پذیرفته شده است, اثر عالمانه و محققانه مجتهد بزرگ و محقق سترگ آخوند ملامحمد کاظم خراسانی (متوفی 1329) است که با طرحی ابتکاری و با انگیزه صرفه جویی در وقت و جلوگیری از تضییع عمر طلبه ها, اقدام به فشرده سازی دوره اصول نمود و تمام مباحث مهم و مورد نیاز را در کتابی به نام کفایة الاصول مرتب ساخت."