چکیده:
در این نوشتار سعی شده است نظریه نزول دفعی و یکپارچه قرآن مورد ارزیابی قرار گیرد. نخست، دو تفسیر و تقریر مشهوری که از این نظریه ارائه شده، بیان گردیده است. یکی از این تفسیرها، ناظر بر نزول یکپارچه قرآن با ماهیت لفظی و تلفظی از لوح محفوظ، به آسمان چهارم یا زمین است، تفسیر دیگر، روی نزول حقیقت و اصل قرآن (حقیقت مجرده و معنایی قرآن) که خالی از تدرج است، تأکید دارد. در مرحله بعد، این نوشتار هر یک از این دو تفسیر را جداگانه مورد نقد و بررسی قرار داده و به این نتیجه منتهی شده است که نظریه نزول دفعی قاطعیت علمی ندارد، در نتیجه تنها نزول تدریجی به عنوان یگانه راه طبیعی نزول قرآن، باقی میماند.ایجی مطابق دستگاه فکری اشاعره، مباحث کلیدی نبوت را تبیین مینماید. به دلیل آنکه در این دستگاه نمیتوان از ضرورت حسن بعثت سخن گفت، وی مدخل مباحث را وقوع بعثت قرار داده، دیدگاه مخالفان بعثت را نقد و نیاز به نبوت را اثبات کرده است. همچنین برای اثبات صدق مدعی نبوت، اعجاز را طرح و ارکان استدلال را در مورد اثبات ادعای نبیخاتم( مبرهن ساخته است. بحث عصمت و رد شبهات، رکن دیگر از تبیین او را شکل میدهد. نگاه به شاکله مباحث نشان میدهد که ورود و خروج وی در مباحث توأم با سیر منطقی است. به رغم برخی از کاستیها، در ظرفیت دستگاه فکری اشعری به بهترین وجه به تبیین و دفاع از مسائل مرتبط پرداخته است، که بازخوانی آن میتواند در حل برخی از مسائل گرهگشا باشد.
خلاصه ماشینی:
"167 بنابراین، اگر صحابیای مطالبی را بدون انتساب به پیامبر(، در مورد قرآن و یا به عنوان شرح و تفسیر آیات قرآنی بیان کند، موقوف به خود او خواهد بود و تا زمانی که دلیل یا قرینهای بر اثبات انتساب آن به پیامبر( یافت نشود، حکم حدیث مرفوع را نخواهد داشت؛ زیرا اختلاف نظر صحابه پیرامون مسائل متعدد از جمله تفسیر، و برخورداری آنان از نیروی اجتهاد، مانع از این است که بتوان تمام موقوفات آنان را به طور قطع جزو حدیث مرفوع به حساب آورد؛ چون احتمال اینکه مطالب تفسیری (و غیر تفسیری) آنان محصول اجتهاد شخصی خود ایشان باشد، منتفی نیست، هر چند آن اجتهاد بر پایه تعالیم پیامبر( استوار باشد.
به عبارتی دیگر، تفسیر علامه از آیات گروه اول و نوع برداشت ایشان از معنای «احکام و تفصیل قرآن» از سویی، و وجود قرآن در «امالکتاب»، «کتاب مکنون» و «لوح محفوظ» از سوی دیگر، سبب نـمیشود که نزول قرآن در ماه رمضان، که آیات گروه دوم بدان تصریح دارد، نزول دفعی و یکپارچه بوده باشد؛ زیرا نظریه علامه در این مورد با اشکالاتی مواجه است: الف) کلمه «انزال» همیشه دلالت بر نزول دفعی ندارد.
حال، سؤال این است که چگونه ممکن است پیامبر( آیات (حداقل برخی آیات) را با عین الفاظ و عبارات آن ـ که کاملا وحیانی است ـ ادا کرده باشد؟ اما اگر منظور علامه احتمال دوم باشد، مسئله باز هم مشکلتر میشود؛ زیرا با تأکید و تصریح قرآن 222 و طبق نظر صحیح دانشمندان و قرآنپژوهان مسلمان، 223 اعم از شیعه و سنی و حتی بر اساس دیدگاه خود علامه، آیات قرآنی با تمام الفاظ و عباراتش وحی الـهی است و شخص پیامبر( در تعیین نوع لفظ و کلمه و عبارت آیه هیچ نقشی ندارد."