چکیده:
رابطه میان عقل و دین چگونه است؟ آیا آن دو با هم سازگاری دارند یا ناسازگاری؟ پرسش هایی از این دست، از گذشته های دور مطرح بوده است و اندیشمندان، رویکردهای گوناگونی در رویارویی با آنها مطرح ساخته اند. نوشتار حاضر، نخست با بیان مقصود از عقل و دین مورد بحث، تصویری از تعارض میان عقل و دین (به ویژه در دو حوزه علوم تجربی و علوم انسانی) ارائه می کند و سپس رویکردهای مطرح، از جمله رویکردهای تخطئه، حذف، توجیه و تکمیل را معرفی می کند و سرانجام، دیدگاه مختار را با عنوان رویکرد واقع بینانه مطرح می سازد و مؤلفه های آن را تبیین می کند.
خلاصه ماشینی:
"در نقد این رویکرد، اشکالهای زیر قابل طرح است: الف) این نوع دستهبندیها، با ظاهر شرع انور سازگار نیست و به نظر میآید تا حد زیادی تحکمآمیز باشد؛ ب) تقسیمبندی دین به هسته و پوسته و زمانی و غیرزمانی مجوز شرعی ندارد تا لازمة آن این باشد که هرگاه عقل و شرع با هم تعارض یافتند، از خیر شرع به نفع عقل چشمپوشی کرد؛ ج) چرا باید همیشه دین را محدود کرد و از احکام آن دست کشید؟ چرا نباید سراغ احکام عقلی رفت و آنها را نیز احیانا محدود کرد؟ اگر خدای عقل و شرع یکی است و اگر هر دو منبع معرفتی، ارزش یکسانی دارد، چرا باید همیشه سراغ معارف دینی رفت و همیشه هنگام تعارض، آنها را تغییر داد و یا حذف کرد؟ به نظر میرسد این رویکرد با نوعی پیشداوری همراه است که با بودن آن نمیتوان از وثاقت آن مطمئن گشت؛ د) چه معیاری هست که بر اساس آن بتوان بین ذاتی و عرضی دین یا زمانی و غیر زمانی بودن تفکیک کرد؟ اگر معیاری وجود دارد، کدام است و چرا بدان اشاره نمیشود؟ و اگر معیاری در دست نیست که به ظاهر نیست، چگونه میتوان چنین حرفهایی را بر زبان جاری کرد؟ 3-2."