چکیده:
عدالت؛یک واژگان،یک مفهوم و یک پدیده است.پدیده مفهوم و واژگان عدالت،بسان سیاست، بسیار سهل و در عین حال بسیار سخت میباشد.عدالت سیاسی؛عدالت در سیاست و سیاست عادلانه است.عدالت سیاسی،عدالت در سیاست و سیاست عادلانه،تعادل میان یا میانه توسعه اقتصادی و تعالی فرهنگی؛معنوی و اخلاقی است.عدالت به این معنا،عدالت متعالی است.عدالت متعالی،در قبال و در مقابل عدالت نامتعالی و متعارف یا عدالت طبیعی و نیز عدالت تکساحتی و فرای آن قرار دارد.عدالت متعارف،طبیعی و تکساحتی مادی است.عدالت مادی صرف در حقیقت عدالت نیست.بلکه عدالت ظاهری و بخشی یا جزیی بوده و نارسا یا نارسایی در عدالت میباشد.حتی شبه عدالت بوده و در یک نگاه ضد عدالت است.یعنی بیعدالتی یا ظلم و ستم میباشد.عدالت متعالی؛عدالت رسا و سازوار یا رسایی و سازواری در عدالت میباشد.
خلاصه ماشینی:
"که؛انسان،جوامع و جهان انسانی با چشمانداز و چالش عدالت فرارو بوده است.
عدالت و قسط مینماید،چنانکه تاپیشا آن پر از ظلم و جور بوده و میباشد،جملگی مبین
روایت مزبور؛ظلم و جور را به عنوان مبانی و ارکان دوگانه اهم ناهنجاریهای انسانی و آسیبها و آسیبشناسی سیاسی و اجتماعی عصر غیبت
شدن هرچه بیشتر مفهوم ظلم و جور و حتی رابطه وثیق و نسبت مستقیم این دو به هم،در
سطح آن بوده چهبسا گستره این آسیبها یعنی ظلم و جور که؛"ظهر الفساد فی البر و
ظلم غیر از جور بوده و حتی به تعبیری متعارض هم هستند.
انسانی و مدنی اعم از؛اجتماعی و سیاسی دوبهدو؛باهم دارای رابطه ساختی بوده و نیز
علاوه بر این،در حوزه مدنی هم ظلم و هم جور،اعم از سیاسی و اجتماعی بوده و
تلطیف و تعالی آن(ها)خواهد شد،با این قیاس،درصورت اعتدال نیروها و نهادهای بخشهای سهگانه اقتصادی،سیاسی و فرهنگی و عدم افراط و تفریط نامتعادل آنها از سویی
اجتماعی یا سیاسی گشته و متقابلا مسبب تسلط یک بخش دیگر بویژه اقتصاد و اقتصادی و در
منجر به این شده که؛یک گستره و نهاد اجتماعی و سیاسی همانند سلطه دولت بر ملت در
موضع خویش و از جا دررفتگی سیاسی و اجتماعی آنها را میتوان مصداق بارز ظلم و
حدود حقیقی و یقینی و عدم احقاق حقوق همگانی یعنی ظلم بوده که فساد میباشد و تباهی
(به تصویر صفحه مراجعه شود) نمودار علل،عوامل آسیبهای ظلم و جور سیاسی و اجتماعی و آثار و تبعات آنها)
آگاهی و اطلاعات)،منشاء نظری هرگونه آسیب سیاسی و اجتماعی بویژه مهدویت بوده و"