چکیده:
تفسیر قرآن به قرآن به عنوان یکی از کارآمدترین روش های تفسیری در قرن حاضر مطرح شده است. علامه طباطبایی در تبیین مبانی این روش کوشید و بر اساس آن در یک دوره کامل، قرآن کریم را تفسیر کرد. مقاله حاضر درصدد ارزیابی کارآمدی این روش در آشکار ساختن مفاهیم قرآن است و می کوشد نشان دهد که چه کاستی و ضعفی، به لحاظ روشی، بر آن وارد است و چگونه می توان آن را تکمیل کرد. این مقاله، پس از طرح مبانی و ادله این روش، و نقد و بررسی جایگاه روایات تفسیری در این روش تفسیری به تبیین نقش روایات معتبر در فهم و تفسیر قرآن کریم پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"صاحب المیزان دربارهء حجیت خبر واحد مینویسد:خبر واحد حجت نیست مگر این که همراه با قرائن مفید علم باشد،یعنی اطمینان شخصی کاملا حاصل شود،خواه روایات مربوط به اصول دین باشد یا تاریخ،فضائل یا موضوعات دیگر،اما در فقه، اطمینان نوعی در حجیت روایت کافی است و این مطالب در صورتی است که روایت با قرآن مخالفتی نداشته باشد(نک:همان،8/141)و در توضیح این مطلب که روایت حجیت شرعی از اعتبارات عقلی است،زیرا از اثر شرعی در مورد خاص خود پیروی میکند و قابل جعل و اعتبار است،ولی در قضایای تاریخی و مسائل اعتقادی،اعتبار و حجیت معنی ندارد،زیرا اثر شرع به دنبال نداشته و حکم شارع در این موارد به علم بودن آنچه علم نیست و واداشتن مردم به پیروی از آن،معقول و منطقی نیست موضوعات خارجی اگر چه امکان دارد در آن اثر شرعی محقق شود،ولی آثار آن جزئی است و قرار داد شرعی جز در کلیات راه ندارد(نک:همان،10/351).
لکن، اگر اطمینان به صدور آنها حاصل نشود،میتوان از این روایات در تأیید گمانی که به مراد آیات از قراین دیگر حاصل شده بهره گرفت و تنها بدترین نوع خبر واحد فاقد اعتبار،یعنی اخبار ساختگی و موضوع به هیچ روی در علم تفسیر قابل استناد نیست نتیجه این حقیقت را نمیتوان انکار کرد که روش تفسیر قرآن به قرآن به عنوان اولین مرحله در راه فهم و کشف مقاصد آیات،روشی مناسب و شایسته است،اما در عین حال این مطلب را نیز نباید از نظر دور داشت که پیروی از این روش به منظور تفسیر مجموع آیات قرآن کریم و فهم همهء مراتب باطنی معارف آنها کارایی ندارد و مراجعه به منابع دیگر تفسیر و در رأس آنها روایات معتبر تفسیری اجتنابناپذیر است."