خلاصه ماشینی:
"_______________________________ 7 ) همه این دژ چهرگان و موجودات اهریمنی، که نام اغلب آنها فقط یک بار در اوستا آمده است، دشمنان از این توصیف و نیز از روی اشارات یاد شده در نوشتههای فارسی میانه درباره برخی دیگر از کارکردهای سام/ گرشاسب، مانند غلبه او بر «مرغ کمک»، «گرگ کبود» و «راهداران دزد» و جز آن، میتوان نتیجه گرفت که روایات مربوط به پهلوانیهای گرشاسب در ایران باستان، بویژه در ایالتهای شرقی ایران، نظیر ماجراهای هرقل در یونان و کارکیاییهای زیگفرید در میان اقوام ژرمنی، مجموعه و یا به اصطلاح فرنگیان، cycle «چرخه»ی مستقل مدونی را با ترتیب و سامانی خاص تشکیل میداده است که، چنانکه از کتاب نهم دینکرد برمیآید، در یکی از نسکهای اوستای دوره ساسانی، یعنی سوتکرنسک، فراهم آمده بود.
بدین ترتیب، مشاهده میکنیم که در شاهنامه داستان این دیو، در محل مناسبش، یعنی به هنگام توصیف اعمال پهلوانی سام، بعد از _______________________________ 18 ) شاهنامه، تصحیح خالقی، دفتر یکم، ص78 ذکر کشته شدن اژدها به دست آن پهلوان، هماهنگ با صفات ویژه او که در منابع کهنتر ذکر شده، آمده است: دگر گندرو دیو بد بدگمان تنش بر زمین و سرش به آسمان که دریای چین تا میانش بدی ز تابیدن خور زیانش بدی همی ماهی از آب برداشتی سر از گنبد ماه بگذاشتی به خورشید ماهیش بریان شدی ازو چرخ گردنده گریان شدی دو پتیاره زین گونه پیچان شدند ز تیغ یلی هر دو بیجان شدند در گرشاسبنامه نیز، ذکر دیوی به میان آمده است که صفات و اعمالش همانند گندروست و منهراس دیو نام دارد."