چکیده:
تعارف،دراصطلاح زبان فارسی،عموما بهمعنای اغراق در ادای احترام و تکلف در اسباب ضیافت و آداب معاشرت است.ازنظر دانشهای بلاغی(مجاز)،عبارات تعارفآمیز در مقولهء مجاز مفرد یا مجاز مرکب(-کنایه)قرار میگیرد.کاربرد کنایه بهمنظور تأثیر کلام در ذهن مخاطب،در زبان فارسی از امتیازات برجسته است.وفور تعارف در میان فارسیزبانان از یک نگاه،نشأتگرفته از شگرد مخاطبشناسی است، که در اصطلاح علم بلاغت هم آوردن کلام بهاقتضای حال مخاطب است.
خلاصه ماشینی:
"برطبق نظر محمد دانشگر که«تعارف در زبان[فارسی]حکم مجاز را در ادبیات دارد»، این نکته دریافت میشود که این محقق میان زبان(محاوره)با ادبیات(زبان ادیبان و شاعران)تمایزی قائل شدهاند؛در توضیح این برداشت باید گفت دانشهای بلاغی اعم از معانی و بیان(انواع مجاز)و کنایه همه ابزاری برای توجیه و تبیین زبان بهمعنای اعم است؛ اینطور نیست که این اصطلاحات را نتوان برای نقد و تحلیل زبان محاوره بهکار گرفته؛ این برداشت همانطورکه در سطور پیشین یاد شد،احتمالا از این سنت متقدمان نشأت گرفته که ایشان بههنگام شرح و توضیح دانشهای بلاغی،معمولا به ذکر مثالهایی از شاعران و سخنوران مشهور پرداختهاند و از آنچه مردم در کوچهو بازار از شگردهای بلاغی در زبان خود بهکار گرفته،نمونه و شاهدی نقل نکردهاند.
11-در مقام ترحیم و تسلیت بههنگام درگذشت کسی: روحش شاد!/خدایش رحمت کناد!/خدا به شما صبر دهد!/هرچه خاک اوست،عمر شما باشد!نتیجهگیری تعارف در زبان فارسی از نقطههای قوت بلاغت فارسیزبانان است؛یعنی فارسیزبان در تشخیص احوال مخاطب(مخاطبشناسی)به اقتضای موقعیت خود و او، عباراتی با کنایهء مفرد یا مرکب بهکار میگیرد که قصد نهایی او تأثیر کلام و بهعبارتی برانگیختن مخاطب بهکاری است که او میخواهد یا احیانا تحمیل امری است که ممکن است مخاطب بهرضا و رغبتپذیرای آن نباشد؛این رفتار(کنش)زبانی دقیقا با تعریف فصاحت و بلاغت مطابقت دارد؛چه همواره قصد گوینده در ارتباط کلامی سه نکته بوده است: 1-بهکارگیری کلام در چهارچوب قواعد دستور زبان هنجار(-فصاحت)؛ 2-تأثیر کلام در ذهن مخاطب(شنونده)؛ 3-بیان دلنشین سخن،بهنحوی که مخاطب با رغبت محتوای کلام را دریافت کند."