چکیده:
بیت های دهم و یازدهم آغاز داستان سیاوش در شاهنامه فردوسی، صرف نظر از اختلاف ضبط آنها در نسخه های متعدد، چنین است:
اگر زندگانی بود دیرباز در این وین خرم بمانم دراز
یکی میوه داری بماند ز من که بارد همی بار او بر چمن
از کلمات این دو بیت، که در نسخه های کهن به صورت های مختلف آمده، آنچه قابل بحث و بررسی است کلمه ای است از مصراع دوم بیت اول که در برخی از نسخه های کهن «دین» و در برخی دیگر «دیر» آمده است و در شاهنامه چاپ شوروی (ج 3، ص 60) به نقل از نسخه ای که ادعای کهن بودن آن شده، «وین» آورده شده و شادروان عبدالحسین نوشین برای این کلمه به توسع معنی «باغ» قایل گردیده است.
دوست دانشمند و پژوهنده دقیق ما، آقای دکتر بهمن سرکاراتی، طی مقاله ای که ثانیا در کتاب سایه های شکار شده (ص 225 تا 235)- مجموعه مقالات با ارج ایشان- درج شده، صورتی را که در شاهنامه چاپ شوروی آمده است به دلایلی، که فهرست وار بدانها اشاره خواهد شد، نپذیرفته اند و از دو صورت دیگر، یکی «دیر» و دیگری «دین»، صورت «دین» را اصلی می دانند و گمان دارند که ضبط «دیر» هم همان «دین» بوده است که نسخه نویسان به تسامح به صورت «دیر» تحریر کرده اند و به نظر ایشان «دین» در این مقام معنی شیوه و روش و راه دارد و با صفت «خرم» که همراه آن آمده است می تواند مجموعا «سنت مرضیه» معنی شود، معنایی مناسب مقام و موقع، و «وین» را تصحیح قیاسی مصححان چاپ شوروی می دانند که متکی به نسخه ای نیست...
خلاصه ماشینی:
"بیتهای دهم و یازدهم آغاز داستان سیاوش در شاهنامه فردوسی، صرف نظر از اختلاف ضبط آنها در نسخههای متعدد، چنین است: اگر زندگانی بود دیریاز در این وین خرم بمانم دراز یکی میوهداری بماند ز من که بارد همی بار او بر چمن از کلمات این دو بیت، که در نسخههای کهن به صورتهای مختلف آمده، آنچه قابل بحث و بررسی است کلمهای است از مصراع دوم بیت اول که در برخی از نسخههای کهن «دین» و در برخی دیگر «دیر» آمده است و در شاهنامه چاپ شوروی (ج3، ص60) به نقل از نسخهای که ادعای کهن بودن آن شده، «وین» آورده شده و شادروان عبدالحسین نوشین برای این کلمه به توسع معنی «باغ» قایل گردیده است.
اما صورت «دیر» را، با فرض اصالت، بدان دلیل نپذیرفتهاند که «دیر» به معنی جایگاه رهبانان در بیرون شهرها، خاصه در کوهها و بیابانها، چند بار در شاهنامه به کار رفته(1) ولی به معنی دنیا و جهان و گیتی، که مناسب این مقام باید باشد در هیچ جای شاهنامه به کار نرفته است، بخصوص که این کلمه با صفت «خرم» همراه است و فردوسی، هر جا دنیا و مترادفات آن را به کار برده صفاتی برای آنها آورده که مخالف صفت خرمی است، از قبیل، بیاعتبار، فریبنده، سپنج، ناپایدار؛ و افزودهاند که اگر فرض شود کلمه «خرم» صفت «دیر» نباشد، بلکه قید باشد برای فعل «ماندن»، آمدن دو قید «خرم» و «دراز» با فعلی که مصدر به باء زینت است موافقتی با سیاق سخن فردوسی ندارد و پذیرفتنی نیست."