چکیده:
از آنجا که مباحث گوناگونی در مورد بررسی نقش اخلاق در فقه و حقوق مطرح میباشد،نویسنده تلاش کرده است تا مقایسهای بین فقه و اخلاق انجام داده و مبادی تصوری و تصدیقی هریک از آن دو را برشمارد و از این طریق چگونگی رابطه بین دو علم فقه و اخلاق را به نحو اجمال بررسی کند.
مباحث مربوط به فلسفه حقوق از جمله جایگاه اخلاق در حقوق یا رابطه اخلاق و حقوق همواره در فلسفه حقوق مورد بحث بوده است.در این نوشتار بهطور بسیار مختصر در اینباره سخن گفته خواهد شد.نسبت به اخلاق و معیارهای آن در میان انسانها و جوامع گوناگون،اختلاف نگرش وجود دارد.اما این اختلافها بیشتر در قلمرو عمل است تا ماهیت و ذات اصول و هنجارهای اخلاق.
خلاصه ماشینی:
"بهطور مسلم قاعده حقوقی را نمیتوان به نام اخلاق مذهبی بر مردم تحمیل کرد ولی در حقوق قواعدی وجود دارد که جز به وسیله قاعده اخلاقی که مبنای آن قرار گرفته،توجیهپذیر نیست و این قاعده اخلاقی نیز به نوبه خود تنها با اعتقاد به برخی مفاهیم مذهبی درباره جهان قابل پذیرفتن است.
نظر حضرت امام خمینی(س)در جایگاه اخلاق در فقه حضرت امام خمینی(س)برای علم فقه اهمیت زیادی قائل است و این سبب شده است که در بیشتر کتب غیر فقهی خود به تناسب،نامی از فقه ببرد و در کتاب تفسیر سوره حمد مسائل فرعی فقهی را مطرح میکند و میفرماید: بعضی از فقها قصد انشا را در مثلایاک نعبد و ایاک نستعین،مثلا جایز ندانستهاند، به گمان آنکه منافی با قرآنیت و قرائت است؛زیرا که قرائت نقل کلام دیگری است.
البته دیدگاه حضرت امام به علم فقه،علمی است که مقدمه عمل است و به همین دلیل در مقام سنجش،خسران فقیه بیعمل را بیشتر میداند: تو طلبه فقه و حدیث و سایر علوم شرعیه نیز در مقام علم بیش از یک دسته اصطلاحات که در اصول و حدیث به خرج رفته ندانی،اگر این علوم که همهاش مربوط به عمل است در تو اضافهای نکرده و تو را اصلاح ننموده،بلکه مفاسد اخلاقیه و عملیه بار آورده،کارت از علمای سایر علوم پستتر و ناچیزتر،بلکه از کار همه عوام پستتر است[1383:92-91]."