چکیده:
اگر بخواهیم کودکی را مطابق برنامهء تربیتی اسلام که در رفتار و گفتار علوی بهطور کامل تجلی یافته است بپرورانیم،باید پنج اصل را مورد توجه کامل قرار دهیم:اصل اول،سلامت بدن است. بدن،ابزار تکامل و به منزلهء مرکب برای جان و روان انسان است.چگونه میتوان بدون یک مرکب سالم،تکامل یافت و به هدف نهایی خلقت،نائل شد؟اصل دوم،سلامت روح است.روح،کانون عقل و عاطفه است.از روح ناسالم،عقل و عاطفهء سالم پدید نمیآید.از کوزه همان تراود که در اوست.اصل سوم،فکر سالم است.فکر کودکان را باید پرورش داد و راه و رسم درست فکرد کردن را باید به آنها آموخت.اصل چهارم،عقیدهء سالم است.عقیدهء سالم نیاز به استدلال صحیح و پرهیز از مغالطات و سفسطهها دارد و بدون تربیت صحیح،فراهم نمیشود.اصل پنجم،اخلاق سالم است که بدون تربیت صحیح اخلاقی و ارائهء الگوهای مطلوب،برای هیچ کس تحقق نمییابد.
خلاصه ماشینی:
"شاهد بارز این مطلب آن است که امام علی از همان دوران کودکی در مهد تربیت احمدی قرار
به این لحاظ بود که آنها یادگار نبوت و وارث سریر امامت بودند و باید برای آیندهء اسلام و امت
هنگام نیاز و درشتخویی به هنگام بینیازی است و این خود نشان عدم سلامت روح،بلکه شدت
روح سالم برای اندیشهء گذشتگان احترام قائل است و تا آنجا که خطای آنها ثابت و مسلم نشده
همین جهت است که امام علی به پسر والاگهر خویش توصیه میکند که راه پدران پارسا و فرهیختهء
شیفتگی و فریفتگی ظواهر دنیا و مالومنال و قدرت خود یا دیگران نشان بیماری روح است.
راه دیگر این است که نتیجه را در اختیارش قرار بدهند و از او بخواهند که بدون روی آوردن به
در عین حال،عقل حجت باطن است و خود وسیلهای مفید برای رسیدن به اعتقاد سالم در حوزهء
اخلاق سالم،مقتضی آن است که انسان اهل تفهم و تعلم باشد و خود را از غوطهور شدن در
رسیدن به اخلاق سالم،منوط به این است که انسان صفات ثبوتی و سلبی خدای متعال را بشناسد
مقتضای سلامت اخلاق این است که انسان از میان صدها و هزارها خواسته،آن را انتخاب کند که
مربی اگر به متربی کرامت نفس و عزت روح و مناعت طبع بدهد،همه چیز به او داده است و
است-چرا انسان از مرز اخلاق سالم خارج شود و از غیر خدا چیزی بخواهد.
از سلامت اخلاق برخوردار است و اگر انسان دربارهء نزدیکان و ارحام خود،تقصیر یا احیانا قصور"