خلاصه ماشینی:
"ولی دانشمندان شیعه معتقدند که خلیفه سرانجام تسلیم نظر دختر پیامبر گردید،و نامهای در پیرامون فدک که آن ملک طلق فاطمه است نوشت،و بوی داد، و در نیمه راه دوست دیرینه خلیفه،با دختر گرامی پیامبر تصادف نمود،و از جریان نامه آگاه گردید و نامه را گرفت و آنرا پیش خلیفه آورد،و بوی چنین گفت:از آنجا که علی در این جریان ذی نفع است شهادت او قبول نیست،و«ام ایمن» زن است و شهادت یک زن ارزش نخواهد داشت سپس در محضر خلیفه نامه را پاره کرد (ابن ابین الحدید 16 ص 274) سیرهنویس معروف جهان تسنن این مطلب را طور دیگر نقل کرده و میگوید: خلیفه مالکیت فاطمه را تصدیق نمود،ناگهان دوست وی عمر وارد شد،و گفت نامه چیست؟!وی گفت:مالکیت فاطمه را در این ورقه تصدیق نمودهام،وی گفت تو به درآمد فدک نیازمند هستی،زیرا اگر فردا مشرکان عرب بر ضد مسلمانان قیام کردند،از کجا هزینه جنگی آنها را تامین خواهی نمود!و بعدا نامه را گرفت و پاره نمود (سیره جلد 3 ص 400) اینجاست که انسان به واقعیتی که یکی از متکلمان شیعه بیان کرده،اذعان پیدا میکند،و آن اینست،که:ابن ابی الحدید میگوید من بیکی از متکلمان امامیه بنام علی بن نقی،،گفتم:دهکده فدک آنچنان وسعت نداشت،و سرزمین به این کوچکی که جز چند نخل بیشتر در آنجا نبود،اینقدر مهم نبود،تا مخالفان فاطمه در آن طمع ورزند،1او در پاسخ من گفت:تو در این عقیده اشتباه میکنی،شماره نخلهای آنجا از نخلهای کنونی کوفه کمتر نبود،بطور مسلم،ممنوع ساختن خاندان پیامبر از این سرزمین حاصلخیز برای این بود که مبادا امیرمؤمنان از درآمد آنجا برای مبارزه با دستگاه خلافت کمک بگیرد،و لذا نهتنها فاطمه را از فدک محرم ساختند،بلکه کلیه بنی هاشم و فرزندان عبد المطلب را از حقوق مشروع خود(خمس غنائم)هم بینصیب نمودند."