خلاصه ماشینی:
"مورد(2) ،که قصص به قصص ترجمه شده، نقد وارد است اما قابل اغماض، زیرا قصص مصدر باشد یا اسم مصدر، ترجمه آن به «داستان» یا «داستانها» مانعی ندارد، حتی در خود قرآن کریم (سوره یوسف/ 111) قصصهم آمده که مسلما با قصص معامله جمع شده است، زیرا از قواعد اضافه در عربی آن است که اگر مضاف الیه جمع بود مضاف نیز باید جمع و یا در قوه جمع باشد.
مورد(5)، درباره حذف «واوها» حق با ناقد است و اشکال لغت ـ معنایی نیست، زیرا اگر واو اول را هم نادیده بگیریم، واو دوم را به هیچ وجه نمی توان نادیده گرفت، زیرا چنان که ناقد فرمودهاند جمله دوم جواب فعل امر نیست بلکه جمله مستأنفه و در مقام امتنان است، و ترجمه آیه چنین است:«و پروا پیشه کنید؛ و خداست که احکام لازم را به شما میآموزد» و همین نکته سبب شده که لفظ«الله»تکرار شود و اگر جمله، مستأنفه نبود، اولا تکرار «الله» لازم نبود، ثانیا واو لازم نداشت، ثالثا «یعلمکم» باید مجزوم می شد.
مورد(15)، درباره لمیلد، که لایلد ترجمه شده، گرچه توضیحات استاد مفید و پاسخگوست، اما سخن در این است که اگر فعل منسلخ از زمان است و فرقی میان ماضی و مضارع نیست، چرا مطابق لفظ آیه، به صورت ماضی ترجمه نشده است؟ بنابراین، نقد ناقد وارد است.
مورد(26)، درباره یلقاها نقد وارد است، اما ترجمه ارائه شده درست نیست، زیرا لقی از افعال دو مفعولی است؛ چنان که درآیه نیز دو مفعول دارد(ضمیر«ها» و «الصابرون» که نایب فاعل و در واقع مفعول دیگر آن است) و متأسفانه همه مترجمان گرامی آن را یک مفعولی ترجمه کرده و«صابران» را فاعل گرفتهاند و این جانب نیز در ترجمههایی که ویرایش کردهام غفلت کرده و این اشتباه را اصلاح نکردهام!"