چکیده:
تقسیم میشوند،نفس الامر نیز اعم از ذهن و خارج و اعتبار خواهد بود. پارهای از نویسندگان این نظریه را مورد نقد قرار دادند در این نوشتار به نه اشکال مهم رسیدگی میشود یکی از اشکالات نظریه تطابق،ابهام در مفهوم مطابقت است که از ناحیه کسانی چون آژدوکیویج مطرح گردیده،شیبه این اشکال در آثار فیلسوفان اسلامی در بحث وجود ذهنی نیز مطرح بوده و صدر المتألهین با حمل اولی و شایع بدان 2Lپاسخ داده است.حق مطلق آنست که مطابقت بمعنای حکایت تام قضیه از محکی خارجی و نفس الامر است؛ البته حکایت نیز به دو دسته حکایت عام و خاص تقسیم میشود.اشکال دیگر این است که معیاری برای تطابق اندیشه با واقع وجود ندارد به همین دلیل باید به تعریف دیگری از حقیقت رو آورد.پاسخ این است که ما از طریق بدیهیات اولیه و قضایای ضروری الصدق میتوانیم مطابقت و عدم مطابقت را کشف کنیم.اشکال سوم به نفی جامعیت از تعریف مطابقت است بگونهای که قضایای ریاضی،ذهنی،تاریخی و نفسانی از تعریف خارج میشوند،پاسخ این نقد نیز با تعمیم معنای نفس الامر به حال و گذشته و آینده،خارج و ذهن بدست میآید. چهارمین اشکال برمبنای فلسفه دیالکتیک و تحول همه امور هستی استوار است و با تحول عالم،ملاک تطابق معنا نخواهد داشت،این شبهه نیز با توجه به معنای نفس الامر قابل حل است.اشکال پنجم و ششم.عدم تملک به واقعیت خارجی و نیز واقعی دانستن مقایسه ذهن و عین و نفی معیار از کشف صدق سازگاری است که با توجه به بحث معیار شناخت در فلسفه اسلامی پاسخ داده میشوند.هفتمین اشکال نسبت به مطابقت شناختهای اختیاری و ارزشی یعنی حقوقی و اخلاقی است که با وسعت دادن به معنای نفس الامر دفع میگردد و اشکال هشتم در باب عدم جریان تئوری مطابقت بر تعریف کذب است و اشکال نهم نیز پارادوکس دروغگو است که در این مقاله به تفصیل مورد بحث قرار گرفتهاند.
خلاصه ماشینی:
"نظریه مطابقت عبد الحسین خسروپناه چکیده: ارزش شناخت که مشتمل بر ملاک تمییز حقایق از اوهام و شناخت حقیقی از خطائی هست،از شاخه های مهم شناختشناسی است که پیشینه آن از زمانی است که انسان به کشف خطای پارهای از اندیشههای خود دست یافت و یا اختلافهای عالمان را مشاهده کرد به همین جهت معرفتشناسان درصدد یافتن ضابطه و معیاری برای توانایی تشخیص حقایق از اوهام برآمدند ولی قبل از پیجویی از معیار شناخت،تعریف صدق و کذب یا شناخت حقیقی و شناخت خطائی ضرورت دارد بنابرین نباید بین معیار صدق (critrion) و تعریف صدق (definition) خلط کرد1و اما در باب تحلیل ماهوی و تعریف مفهومی صدق دیدگاههای گوناگونی ارایه شده که با نظریههای صدق (Theories of truth) شناخته میشوند آن نظریهها عبارتند از تئوری مطابقت،نظریه تلائم و همبستگی،نظریه عملگرا،نظریه معنایی،تئوری نسبیت و نظریات کاهشگرا.
و التصدیق هو الحکم بتحقق الشیء مع قطع النظر عن الوجود التصوری فله لا محالة مطابق خارج عن اعتبار الذهن و ان کان ذلک المطابق نفس ذلک الشیء الموجود فی الذهن من دون اعتبار خصوص وجوده الذهنی فان طابق الحکم المطابق کان صادقا و الا کان کاذبا»05 قطب الدین رازی نیز مینویسد: ان القضیة قول یمکن ان یقال لقائله انه صادق فیه او کاذب فبالقول خرج المفردات التی هو التصورات لانها لا ینسب الی صواب و خطاء الا باعتبار مقارنه حکم ما و بالباقی خرجت المرکبات الانشائیه کالامر و النهی و الاستفهام و الا لتماس و التمنی و الترجی و التعجب و القسم و النذر و نحوها مما لا یحتمل الصدق و الکذب الا بالعرض15در شرح اشارات نیز آمده است«و التصورات الساذجة لا ینسب الی الصواب و الخطا ما لم یقارن حکما»25 ج)مطابقت و عدم مطابقت و حکایت در قضیه و تصدیق نیز مطرح است ولی باید توجه داشت که قضیه همان صورت ذهنی مرکب از موضوع و محمول و نسبت و حکم است که شأنیت صدق و کذب را دارد."