خلاصه ماشینی:
"به عقیدهء او،در همین قسمت پایانی نامه،مولای فرهیختگان و پیشوای خردورزان و راهنمای اندیشمندان،هفت ایدهء والا و هفت هدف پویا و پایا و هفت داعیهء فراگیر و ژرف را دنبال کرده است و تا آن جا که در الفاظ،استعداد و قابلیت و در کلمات، آمادگی و صلاحیت و در جملات،شایستگی و ظرفیت دیده،بار معانی را سنگینتر و دلنیشنتر و نازنینتر بر دوششان نهاده و آنها را در بستر زمان مکان به راه انداخته تا انسانهای اعصار و قرون،همواره از فیض افاضاتش و از چشمهسار هدایاتش و از پرتو عنایاتش و از لطایف اشاراتش و از انوار تجلیاتش و از نکتهپردازی عباراتش مستفیض شوند و روح و روان و دل و جان خود را توشوتوان بخشند و خود را برای پرواز در آسمان روضههای جنان مهیا و آماده سازند.
خدای متعال به پیامبر خویش چنین دستور داد: « فأعرض عمن تولی عن ذکرنا و لم یرد إلا الحیوة الدنیا 2».
سخن امام علیه السلام دو جنبه دارد:هم هشدار است به معاویه که نباید موجب هلاکت مردم شود و با خدعه و نیرنگ،آنها را گرفتار غوایت و ضلالت کند و هم اخطار است به مردم که فریب دشمنان دوستنما را نخورند و خود را از اسارت و بردگی آنها خلاص کنند و راه خود را از راه آنها جدا سازند.
در عصر پرفروغ اسلام نه تنها دوران بتهای جمادی سپری شده است،بلکه دوران آنگونه نفرینها هم به سرآمده است؛چرا که حکمت آن نفرینها همان بود که نوح مطرح کرد؛یعنی نه به خود آن قوم امیدی بود و نه به نسلهای آتی آنها.
حتی ممکن است از نسل بنی امیه و همین معاویه کسانی به دنیا بیایند که اهل صلاح باشند."