چکیده:
نمود از ویژگیهای ساختاری و معناشناختی فعل است که در بین دستور زباندانان ایرانی،نخستینبار در بحث ویژگیهای فعل در زبان فارسی باستان، مورد توجه پرویز ناتل خانلری قرار گرفته است.پس از آن این مبحث به دستور زبان فارسی معیار نیز راه یافت و در سالهای اخیر در مقالهها و نیز کتابهای درسی دستور زبان فارسی جنبههایی از آن مطرح شد.با این همه درمنابع یاد شده تمامی جلوهها و کارکردهای این مقوله چنانکه باید تبیین نشده و در مواردی نیز با عناوین دیگری مورد بحث قرار گرفته است.تجربهء نویسنده در تدریس دستور زبان نشان میدهد دانشجویان زبان و ادبیات فارسی با تمایزی بین نمود و مقولههای زمان و وجه فعل قایل نیستند و یا به بررسی جنبهها و کارکردهای نمود فعل را در نمییابند.
این نوشته کوششی در تبیین جنبهها و مرزها مقولهء دستوری نمود و انواع گوناگون آن در زبان فارسی معیار است.
Aspect is considered a structural and semantic feature of verbs. P. Natel Khanlari was the first grammarian who introduced it to Persian grammar، describing the properties of verbs in the ancient Persian. Then it was widely used by others in writing the grammar of the standard Farsi. Recently، many books and articles devoted lines or pages to clarify some of its features. However، it has been researched insufficiently، and in most cases under confusing terminologies. As a person who has taught Persian grammar for years، I can claim that the students of Farsi Language and Literature don’t make any distinctions between Aspect، Time، and Mood; they have no idea of different aspects of verbs and their functions.
This article is an attempt to explore and explain grammatical features of Aspect in modern Farsi language، and its different types.
خلاصه ماشینی:
این ویژگی فعل،بخشی از نظریهء زبانشناسی همگانی است و به زبان خاصی اختصاص ندارد،به این معنا که اگر در نظر بگیریم کارکرد فعل،نشان دادن انجام کاری در زمان مشخص است،ساختهای صرفی گوناگونی فعل و نیز فعلهای گوناگون هر زبان،هرکدام ظرفیتی متفاوت در انتقال مفهوم زمان دارند.
این دو ویژگی از فعل یعنی لحظهای بودن و تداومی بودن با عنوان"جنبهای از فعل"در دستور زبان 2(احمدی گیوی-انوری،1383:75)و در دستور زبان 1 (وحیدیان کامیار-عمرانی،1386:40)بدون هیچ اشارهای به مفهوم نمود مطرح شده است.
این ویژگی از فعل نیز بدون اشارهای به مقولهء نمود،در دستور زبان 1 (وحیدیان کامیار،عمرانی،همان)مطرح شده است.
این مبحث همانگونه که در اثر ابو الحسنی چیمه(همان،1383:5)به آن اشاره شده است،با مقولهای که ناتل خانلری با عنوان فعلهای آغازی بیان میکند،مطابقت دارد با این تمایز که با نگاهی دقیقتر درمییابیم در حوزهء معناشناختی،این فعلها نمود انجام عمل دیگری هستند که در متمم آن فعلها به آن اشاره میشود(ناتل خانلری،1351:468).
در تبیین مبحث نمود صرفی در دستور زبان فارسی 1 وحیدیان کامیار به توضیح کوتاه زیر،تحت عنوان کلی نمود،بسنده شده است: نحوهء انجام گرفتن فعل از نظر شروع و پایان و استمرار را نمود گویند.
البته این نمود در فارسی گفتاری بهکار میرود اما در فارسی نوشتاری نیز کمابیش کاربرد دارد و دارای سه ساخت است: ماضی مستمر 2.
به اینگونه از نمود صرفی فعل در زبان فارسی هرگز اشارهای به این مفهوم نشده است.