چکیده:
رهیافت فلسفی ـ سیاسی از قرن سوم و در راستای تعمق در مسائل کلامی ظهور یافت. این
گرایش از یک طرف، تحت تأثیر منابع اولیه اسلامی و از طرف دیگر، متأثر از منابع فکری
و فلسفی تمدنهای بزرگ بشری به ویژه چین، مصر، هند، یونان و حکمای ایران قدیم بوده
است که در مراحل بعد متفکرانی همچون کندی، فارابی و خواجه نصیر آن را تدوین کردند؛
همان طور که گرایش عرفانی ـ سیاسی به صورت منسجم از قرن پنجم متجلی شد و در قرن ششم
و هفتم بالأخص پس از حمله مغول و سلطه آنها به اوج خود رسید.
خلاصه ماشینی:
"7. تجرید و انتزاع سیاسی: به منظور فهم هر چه دقیقتر عمل تجرید و انتزاع که بنیادیترین خاصه علمی ذهن انسان در آفرینش علوم است و همچنین به منظور درک هر چه صحیحتر از شمای کلی مجردات و منتزعات (انتزاعیات) که ماده اصلی علوم انسانی به طور اعم از جمله علوم و نظریات علمی انسانی به ویژه علم و اندیشه سیاسی محسوب میگردند و به منظور بررسی نگرش اندیشمندان سیاسی و انسانی اسلامی در این خصوص و کاربرد آن در قلمرو علم و اندیشه سیاسی باید به دو نکته اساسی توجه کرد: الف) تجرید و انتزاع سیاسی و علم و اندیشه مجرد و انتزاعی سیاسی، غیر از گسیختگی تفکر و بریدگی فکر و نظر و نظریات و تفکرات گسیخته و بریده از زندگی سیاسی عینی بوده و غیر از قطع رابطه و عدم توجه به پدیدههای خارجی و واقعی سیاسی است، که حاصلی جز خیال گرایی، اوهام پرستی و بالجمله بافندگی به جای کشف و یابندگی در پی نخواهد داشت، بلکه در عین تأمل و تفحص در عمق باطن و حتی صورت ظاهر واقعیات سیاسی، با کمک قوه و خاصه کاشفیت ذهن انسانی در پی یافتن (و نه بافتن محض) مفاهیم و قوانین کلی حاکم بر آن واقعیات و پدیدههای سیاسی میباشد و به عبارت دیگر، ذهن انسان با نفوذ به اعماق واقعیات به کشف نقاط و خطوط کلی نایل میگردد که در واقع امر، پدیدههای سیاسی بر آن اساس موجودیت داشته وکنش و واکنش میکنند، و آنگاه ذهن با قدرت خلاقه، هنر و آفرینندگی خویش به ایجاد صورتها و نظامهای لازم برای آن یافتهها میپردازد."