چکیده:
نگارنده در این مقاله ابتدا مفهوم دولت اخلاقی را بیان کرده و به دلیل
مناقشهآمیز بودن این مفهوم و اختلافات فزایندهای که در معنا و کاربرد آن وجود
دارد، ضمن بررسی رویکردهای مختلف در باب دولت اخلاقی به بازخوانی اندیشة سیاسی امام
در این نوشتار پرداخته است.
در ادامه، دیرینهشناسی رویکردهای مختلف در دولت اخلاقی را در آثار و نوشتههای
پیشینیان حتی پیش از یونان باستان تا به امروز بررسی نموده است.
در پایان مقاله، دولت اخلاقی را با توجه به اندیشة سیاسی امام خمینی(س) بررسی و
نتیجهگیری کرده است.
خلاصه ماشینی:
"دیرینهشناسی رویکردهای مختلف در دولت اخلاقی از زمانی که جوامع بشری دستخوش بحرانها و التهابات سیاسی شدند، این پرسش همواره ذهن اندیشمندان سیاسی را به خود مشغول ساخت که چگونه میتوان جلوی خودکامگی حاکمان ستمگر را گرفت؟ برای ایجاد یک جامعة سعادتمند چه تدبیری باید اندیشید؟ آیا فضیلت مدنی و تعهد اخلاقی میتواند حافظ نظم اجتماعی و سیاسی باشد؟ و سرانجام آیا جمع میان اخلاق و قدرت، به عنوان دو نیروی همواره متضاد، ممکن است؟ تلاش برای پیوند دادن حکومتها با فضایل اخلاقی، سابقهای دیرپا در تأملات نظری حکما و اندیشمندان سیاسی داشته است.
همانگونه که اشاره شد، اندیشیدن در باب رابطة میان اخلاق و سیاست، مورد توجه پیشینیان نیز بوده است، اما شاید بتوان گفت سخن گفتن در این باره به عنوان یک مسألة سیاسی که به شکلگیری یک منظومه فکری و چهارچوب نظری که بر اساس آن دولت خود را موظف به قراردادن در یک سامان اخلاقی میداند، محصول میراث فلسفة سیاسی یونان باستان است.
وی در کتاب حکومت اسلامی به تشریح نظام اجتماعی و سیاسی اسلام میپردازد و معتقد است که ماهیت و کیفیت قوانین اسلام نشان از آن دارد که تکوین دولت و ادارة سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه به این قوانین بستگی دارد؛ قوانینی که بر همة امور خصوصی و عمومی انسانها سایه افکنده و همة نیازهای بشری را پاسخ میدهد: «هیچ موضوع حیاتی نیست که اسلام تکلیفی برای آن مقرر نداشته و حکمی دربارة آن نداده باشد» [امام خمینی 1377: 6]."