چکیده:
جمشید شخصیتی است متعلق به دوران هند و ایرانی که با سرگذشت یمه در هند تفاوت بسیار دارد.در اساطیر ایران خصوصیات شگفت و کارکردهای بغانهای به وی نسبت داه شده که حاکی از آن است که جمشید در ایران باستان سرشتی ایزدینه داشته است.بعد از آنکه ایرانیان دین اسلام را پذیرفتند،پارهای از اساطیر ایرانی با داستانهای سامی در آمیخت و بر اثر این آمیزش برخی از شخصیتهای برجستهء ایران باستان با پیامبران بنی اسرائیل پیوند یافتند.از آن جمله،جمشید و سلیمان نبی یک شخصیت تلقی شدند و این امر سبب شد که پارهای از ویژگیها و خویش کاریهای یکی را به دیگری نسبت دهند.نگارنده در این پژوهش بر آن است که ضمن اشاره به سیمای جم در ایران باستان،به بیان برخی از همانندیها و وجوه پیوند سلیمان نبی با تصوری که ایرانیان از جمشید در ذهن و باور خود داشتند،دست یازد.این همانندیها بدان مایه است که میتواند ذکر نام یکی،دیگری را تداعی کند.در این مقام سرایندگان و نویسندگان،بسیاری از ویژگیهای جم را برگرفته از سلیمان و نمود دیگری از او دانستهاند.
خلاصه ماشینی:
"وصف خرمیهای روزگار جمشید در شاهنامه نیز آمده است: چنین سیصد سال همی رفت کار#ندیدند مرگ اندر آن روزگار ز رنج و ز بدشان نبد آگهی#میان بسته دیوان بسان رهی به فرمان مردم نهاده دو گوش#ز رامش جهان پر ز آوای نوش (شاهنامه:2/61) «جهان در زمان فرمانروایی او چنان برخوردار از سعادت بود که ناگزیر زمین در سه نوبت گستردهتر شده؛به طوری که در پایان فرمانروایی او دو برابر گستردهتر از آغاز آن بود»؛(هینلز،1375،ص 560).
چنین به نظر میآید که این جام که موجب یاد کرد فراوان جم در شعر پارسی شده،به سبب شباهت میان شخصیت سلیمان و جم که دیر زمان بر اذهان محققان اسلامی تأثیر گذاشته،به سلیمان نیز نسبت داده شده است؛چنانکه حافظ میگوید: دلی که غیب نمای است و جام جم دارد ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد (حافظ،1362،ص 244) 7)آصف:نام آصف در قرآن و در عهد عتیق نیامده است؛اما بنابر تفاسیر،آصف وزیر و مشاور و نزدیک سلیمان و از سبط نبوت بود(طبری،5/252)که به وی تا آن اندازه اعتماد داشت که میتوانست هر وقت نزد وی برود و زنان از وی رو پنهان نمینمودند.
شاهنامه نشان میدهد که جمشید: به فر کیانی یکی تخت ساخت#چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت که چون خواستی دیو برداشتی#ز هامون به گردون برافراشتی چو خورشید تابان میان هوا#نشسته برو شاه فرمان روا جهان انجمن شد بر آن تخت او#شگفتی فرو مانده از بخت او به جمشید بر گوهر افشاندند#مر آن روز را روز نو خواندند به سال نو هرمزد فروردین#بر آسوده از رنج روی زمین بزرگان به شادی بیاراستند#می و جام و رامشگران خواستند (فردوسی،1/42) دکتر بهار معتقد است نوروز را از آن رو به جمشید نسبت دادهاند که جمشید محبوبترین چهرۀ پیش از اسلام است و هیچ یک از پادشاهان محبوبیت در نورز به حکومت رسید(یا حقی،1369،ص 254)."