خلاصه ماشینی:
در مورد حدس اول باید گفت بعید مینماید که برای واژه معمولی چون wara?z ناسخی نیاز احساس کند که واژه دیگری را توضیحا بیفزاید و هر گاه به فرض چنین نیز بود میبایست مطابق معمول واژه اضافی و توضیحی بعد از واژه- چنانکه ملاحضه میشود در این بند به شیوه معمول ادبیات مناظرهای، که ضمن آن طرفین مفاخره به جای استمداد از منطق و برهان با استفاده از تشبیهات و متل و دستانهای رایج و مشهور سخن خود را میآرایند، به دو اصطلاح و یا مثل«مروارید پیش خوک افشاندن»و«پیش شتر مست چنگ زدن»اشاره شده است که کاربرد آنها را در ادبیات پهلوی حدود ق-اول میآمد و نه پیش از آن، و اما در مورد حدس دوم هر گاه بپذیریم که صورت اصلی اصطلاح«پیش خوک مروارید افشاندن»بوده است در این صورت نیازی نبوده که سراینده شعر، بویژه شعر مناظرهای که بقول خود استاد بنونیست در این گونه اشعار اغلب به جای استفاده از منطق و استدلال از کنایات و متلها و ضرب المثلهای رایج استفاده میشود(همان مقاله ص 204).
بدین ترتیب با توجه به مجموعه قراینی که ذکر شد میتوان به آسانی چنین پنداشت همچنانکه صدها لغت اشکانی مستقیما در زبانهای سامی وارد شده و بسیاری از عنوانهای دیوانی و القاب حکومتی خاص ایران در این زبانها بعینه ترجمه شدهاند اصطلاح«مروارید پیش خوک افشاندن»نیز که اصل ایرانی داشته و به صورت ضرب المثلی در ایران عهد اشکانی سایر بوده است توسط مردمان مجاور مرزهای ایران پذیرفته شده و تا فلسطین نیز رسیده و آنگاه در کتاب عهد جدید راه یافته است.
Benveniste, Textes Sogdiens III, paris 1940, p.