چکیده:
علیاصغر خان حکمت شیرازی از بزرگترین ادبا و فضلا و سیاستمداران ایرانی دوره معاصر است که در تحکیم و توسعه
روابط همه جانبه ایران با کشورهای مسلمان و آسیایی، بویژه هندوستان، کوشش فراوان کرد. او چندی سفیر کبیر ایران در هند بود و از
دانشگاه دهلی دکترای افتخاری دریافت داشت. حکمت با بسیاری از رجال هند چون مهاتما گاندی، جواهر لعل نهرو، مولانا ابوالکلام
آزاد، تاگور و... دوستی و مراوده داشت. بخشی از آثار تحقیقی و ادبی وی نیز درباره هند است از جمله «نقش پارسی بر احجار هند»،
«سرزمین هند»، «ادیان و تمدن و فرهنگ هند» و...از او اشعاری نیز درباره هند و شهرها و مردم این دیار باقی مانده که آنها را هندیات
نامیده است.
خلاصه ماشینی:
"هند» (1) و «سرزمین هند» (2) را مورد بررسی قرار داده است15ـ5 و وقتی سفیر کبیر ایران در هند بود، شاکونتالا یا خاتم مفقود از کالیداس را در دهلی ترجمه کرد و در مقدمه این کتاب نوشت: ملت قدیم و قویم هند در طول هزاران سال که از تاریخ حیات او میگذرد، نوابغ برگزیده بسیار پرورده است و گویندگان هند به زبانهای گوناگون در طول قرون و اعصار افکار و دقیقههای نهانی و اندیشههای لطیف روحانی خود را، مانند نفیسترین هدیه به بشر اهداء کردهاند: در هند ببین که عشق چون بود دلها به چه دشنه غرق خون بود زین خاک چگونه عشق بازان رفتند، دل و جگرگدازان و در جایی دیگر میگوید: ای دل به بوی غنچهای از بوستان هند جان را نثار کن به ره دوستان هند تا دوستان هند بمانند شادمان غمنامهای بیاور از داستان هند در داستان هند، نهان راز دوستی است شاید اگر بجویی از راستان هند هند است پرنگار ز خون دلاوران دشت است لاله زار ز راجهستان هند آن است مردمی که به هندوستان بود و آن کو نه مردمی بود، آن نیست آن هند صد گنج حکمت و خردت میدهند اگر یک داستان بخوانی از راستان هند دست هنر برآری از آستین بخت پای ادب گذاری بر آستان هند حکمت مدام در پی سبزان با نمک دل داده طوطیئی است به شکرستان هند و در آبان سال 1336، وقتی از هند بازمیگشت، دل خونین را در هند جا نهاده بود: کنم دامان گردون پر ز کوکب فشانم از مژه، بس قطرهها شب دل گویای حکمت مانده در هند چو طوطی در قفس از روز تا شب حکمت با بسیاری از رجال و بزرگان هند چون گاندی، جواهر لعل نهرو، مولانا ابوالکلام آزاد، تاگور، دکتر تاراچند دوستی داشت و خاطرات وی از دوران استقلال هند ______________________________ 1."