چکیده:
ابن حوقل جغرافیدان بزرگ اسلامی در قرن چهارم هـ.ق سفر طولانی خود را در سرزمینهای اسلامی آغاز کرد و نتیجهء مشاهداتش ار در کتاب «صورة الارض»به نگارش درآورد.بخش مهمی از این کتاب به سفر وی در ایران اختصاص یافته است. ابن حوقل بعد از ورود در هر شهر،پس از توصیف ویژگیهای جغرافیایی آن شهر به جنبههای مختلف تاریخی،فرهنگی،هنری،آداب و رسوم و بهطور کلی، آنچه از نگاه او مهم شمرده میشده،پرداخته است.در این گفتار که به شیوهء سند کاوی فراهم شده،جنبهای از هنر و فرهنگ ایران،در حوزهء هنرهای دستی و بافندگی از خلال سخنان ابن حوقل استخراج و پس از طبقهبندی به شیوهء توصیفی-تحلیلی ارائه شده است.نگاه نکته باب ابن حوقل تصویر روشنی از فرهنگ و هنر ایران و طراوت و نشاط زندگی را در ایران آن روزگار به تصویر کشیده است.
Ibn-e- Howqal، the great Muslim geographer started his long journey in the 4th century A.H.L. He wrote the account of his travels in a book titled " Souratolarz". A major part of the book is devoted to his travel in Iran.
After entering each land، Ibn-e-Howqal would first give a geographic description of the place and would then give a picture of historical، cultural aspects، art and customs of the land and in general all issues deemed important from his point of view.
The article which has been prepared on library research، describes and analyzes، based on Ibn-e-Howqal's accounts، some aspects of Iranian art and culture in the field of handicrafts and weaving. Howqal's look gives us a clear image of Iranian art and culture and also a lively and youthful account of Iranian life in Howqal's time.
خلاصه ماشینی:
"دکتر باستانی پاریزی ضمن معرفی کتاب، دربارهء ارزش و اهمیت آن میگوید:«اگر در جزئیات مطالب کتاب دقت شود، صدها و هزاران نکتهء جالب و تازه مربوط به گذشتهء شهرها و مردم ایران توان یافت و دراینباره عقیدهء من این است که هرگاه درست کتابهای جغرافیایی و مسالک الممالک قدیم را مورد توجه قرار دهیم،متوجه خواهیم شد که این کتابها بسیاری از مسایل تاریخ اجتماعی قدیم ما را صحیح و روشن و بیغرض و مرض روشن میکنند.
به این نکته ابن حوقل در بسیاری موارد اشاره کرده است،به عنوان نمونه میگوید: «در یزد جامههای نخی به دست میآید،که آنها را به بیشتر نواحی میبرند و در صورتی که کوتاه باشد،جزو بغدادی به شمار میآید.
»(421) نیشابور که در آن روزگار عروش شهرهای جهان به شمار میآمد،به دلایل گوناگون مورد توجه ابن حوقل قرار گرفته،توصیف وی از این شهر و پارچههای آن در خور تأمل است: «در سراسر خراسان شهری در سلامت هوا و پهناوری و پرعمارتی و تجارت و کثرت مسافر و قافله به پای نیشابور نمیرسد؛و از آنجا انواع«جامههای پنبهای و ابریشمی»به دست میآید که به سایر سرزمینهای اسلامی و برخی از سرزمین های کفر میبرند و پادشاهان و بزرگان از همین جامهها برمیگزینند،چه از هیچ شهر یا ناحیهای جامهای بدین مرغوبی به دست نمیآید.
ابن حوقل آنگاه که به توصیف شهرهای ناحیهء جبال روی میآورد،از شهر «کرینه»توصیفات قابلملاظحهای ارائه میدهد و در ضمن این توصیفات،میگوید: «در سمت مغرب کرینه،دو محلهء بزرگ زرکاباز و تاجه است که در آنها سقلاطون و عتابی عالی و سفال و جز آن به دست میآید."