چکیده:
موعود باوری یکی از برجستهترین اعتقادات اسلامی شناخته شده است. اهمیت موضوع،
محققان را بر آن داشته تا از زوایای گوناگون دربارة این اصل مهم اظهار نظر کنند. و
هر چند در اصل و اساس مهدویت میان نویسندگان و عالمان اسلامی به نوعی اتفاق نظر
دیده میشود، در عین حال تعداد اندکی درصدد خردهگیری یا انکار این باور بر
آمدهاند که شاخصترین آنها و به نوعی سردمدارشان ابن خلدون مغربی است که با تضعیف
احادیث مهدویت، اساس این اعتقاد را انکار کرده است.
این نوشتار در ابتدا دیدگاه و مبانی وی در تضعیف احادیث مهدویت را دنبال میکند؛
آن گاه آنها را نقادی خواهد کرد.
Belief in Mahdism is accounted as one of major Islamic tenets. Due to this importance، researchers have approached it from different aspects. Though، to some extent، there is a consensus among Moslem writers and scholars on the essentials of belief in a form of Mahdism، in the mean time، a few people have attempted to raise some questions and deny this belief. Ibn-Khaldun is thought to be the most prominent figure and the ringleader of those who have questioned and denied the basis of belief in Mahdism by discrediting traditions related to Mahdism.
This essay discusses and reviews Ibn-Khaldun’s views and arguments on debilitating traditions supporting Mahdism.
خلاصه ماشینی:
"و رواه الحاکم ایضا من طریق عوف الاعرابی عن ابی الصدیق الناجی عن ابی سعید الخدری قال: قال رسول الله?: لا تقوم الساعة حتی تملأ الارض جورا و ظلما و عدوانا، ثم یخرج من اهل بیتی رجل یملأها قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و عدوانا که بعد از ذکر این حدیث مینویسد: قال فیه الحاکم: هذا صحیح علی شرط الشیخین و لم یخرجاه و هیچگونه توضیحی نیز نداده و به همین جمله بسنده کرده است (ابن خلدون، همان: مقدمه، ص 248) 4.
از میان تعداد اندک روایتی که ابن خلدون نقل کرده، دستکم این چهار مورد را یا خود او یا صاحب نظران دیگر که وی از آنها نقل کرده است، به سلامت و درستی اسانید آنها اذعان کردهاند، و اگر نبود جز همین چند روایت صحیح که به طور طبیعی با دیگر احادیث ضعیف تأیید شدهاند، برای اثبات موضوع مهدویت کفایت میکرد؛ چون بسیاری از دیگر موضوعات اعتقادی، با همین مقدار قابل اثبات هستند؛ البته ذکر این نکته اهمیت دارد که از میان صدها، بلکه هزاران روایتی که در منابع گوناگون شیعه و اهل سنت نقل شده، بیان چند روایت و نقد و بررسی آنها و داوری بر اساس همان چند حدیث و به ایجاد تردید و تشکیک پرداختن، خالی از دقت علمی است و نزد اهل نظر کار عالمانهای نیست.
در پایان این قسمت، ذکر این نکته خالی از فایده نیست و آن اینکه ابن خلدون که در همین مقدمه، صحیح بخاری و مسلم و دیگر کتابهای صحاح و سنن را میستاید و آنها را امهات کتب حدیث معرفی کرده، شروط پذیرش راوی را به ویژه در صحیحین مقبول و معتبر نزد همه عالمان اهل سنت میشمارد (ابن خلدون، 1421: ص 353)، گویا خبر ندارد که تعدادی از این راویان احادیث مهدی?"