چکیده:
بحث ربط«متغیر و ثابت»و«حادث و قدیم»از پیچیدهترین مباحث فلسفی در تاریخ اندیشهء بشر است.این بحث با اینکه در روند تکاملی فلسفه در جهان اسلام،در حکمت متعالیه صدرایی،توانمندترین تبیینهای عقلی را یافته است اما در عین حال،بگواهی صاحبنظران،یکی از دشوارترین مباحث کتاب گرانقدر اسفار را تشکیل میدهد و فلاسفه بعد از ملا صدرا نیز رأی یکسانی در این خصوص ابراز نداشتهاند. حکیم ملا صدرا با اثبات جوهری و ذاتی بودن حرکت،بر این باور است که هرگاه وجود موجودی عین«صیرورت»و سیلان باشد و حرکت از حاق ذات او انتزاعی شود،چنین موجودی چون در تحرک خود نیازمند علتی غیر از علت هستیبخش خویش نیست،لذا تغییر او ملازم با تدییر علتاش نخواهد بود. نگارنده در این مقاله بر این باور است که چنین ملازمهای همواره برقرار است:هستی متجدد،ایجاد و جعل متجدد را لازم دارد و جعل متجدد،جاعل متجدد را طلب میکند.لذا از منظر حرکت جوهری،نه تنها مشکل ربط ثابت و متغیر حل نمیشود،بلکه با وجود دیدن«صیرورت»و سیلان،این مشکل صعبتر و قویتر مینماید.
خلاصه ماشینی:
"ایشان در مواضع متعدد و با بیانات گوناگون به تبیین و توجیه این معنا پرداختهاند که در حرکت ذاتی از آنجا که تغییر و حرکت عین ذات و جوهر متحرک است،نفس تغییر،علت مستقل نمیخواهد و در واقع علت تغییر،همان علت مفیض وجود متغیر است لذا چون علت،اصل وجود متغیر را افاضه میکند و با همین افاضه و جعل واحد،تغییر نیز در او پیدا میشود بنابراین مشمول قاعده «علت المتغیر متغیر»واقع نمیشود(موسویان؟؟؟و ملا صدرا،86/3).
ملا صدرا با وجود اینکه به این بیان مشائین ایرادات متعددی را وارد میسازد اما اصل سخن آنان را-که وقتی هویت چیزی عین تجدد و حرکت بود،فاعل آن لازم نیست خود متجدد باشد-دقیقا میپذیرد با این تفاوت که مصداق چنین موجودی را همان جوهر و ذات شیء میداند نه مفهوم و ماهیت حرکت که امری انتزاعی و اعتباری است.
اگر هر دو حیث امور واقعی و وجودیاند(اعتبار ذهنی نیستند)ما با این مشکل بزرگ روبرو هستیم که چگونه دو حیثیت متقابل در درون وجود واحدی به یکدیگر پیوند خوردهاند؟!(به نظر میرسد ابهام و اشکال این فرض بیشتر از وقتی است که ثبات را به یک موجود و تغیر را به موجود دیگر نسبت میدهیم!) تنها راه گریز این است که گفته شود شیء متحرک اساسا حیثیت تغیر ندارند (یعنی ثباتاش منافی با حیثیت تغیرش باشد)که البته خلاف باور و ادراک ضروری و فرض اولی ماست و یا اینکه بگوئیم از همان حیث نیز به اعتبار دیگری ثابت فرض میشود."