چکیده:
روح انسان توانایی آن را دارد که از طریق یک سلسله ریاضت ها، دست به اعمال خارق العاده ای بزند که به هیچ-وجه نمی توان آنها را با علوم تجربی متداول توجیه و تفسیر نمود. به چنین توانایی، ولایت تکوینی گویند. ریاضت-ها از نظر اسلام به دو دسته قابل تقسیم اند: ریاضت های غیرمشروع مرتاضان و دراویش، و ریاضت های مشروع اولیاءالله؛ اولیاء الهی از طریق عبودیت و بندگی خدا به تکامل روحی و معنوی نایل می شوند که نتیجه آن تسلط بر جهان طبیعت است. چنین ولایتی ولایت تکوینی است که راه کسب آن بر روی همگان باز است. بندگی خدا موجب مهار نفس و کسب بینش خاص و نیز سیطره بر جهان طبیعت می گردد. قرآن نمونه هایی از ولایت تکوینی انبیاء و اولیای الهی را گزارش می کند که بر اثر عبودیت خالصانه برای آنان حاصل شده است. البته یادآوری می-شود که ولایت تکوینی، منافاتی با توحید افعالی ندارد زیرا چنین اموری به اذن و قوه الهی صورت می گیرد.
Human soul is of such a capability that، choosing a life of hardship and deprivation، he is able to do some extraordinary actions of which experimental sciences fail to present any interpretation and explanation. Such a capability is called creational guardianship، wilayat-e takvini. Islam has known voluntary hard living of two types: one is legal and the other illegal. The former is taken as the manner of life by the friend of God and the other by ascetics. The first attains spiritual perfect by obeying and worshiping God and، therefore، can govern natural laws. This type of guardian is available for all. Obeying God would lead to one's self-control، particular awareness and influence over nature. There can be found in Quran some cases of such guardianship happened for the prophets and friends of God in the shadow of pure worship. It should be stated that as such a power is produced by the permission of God، never can be known in disagreement with monotheism.
خلاصه ماشینی:
"و العین السوء هو لنوریة قاهرة تؤثر فی الاشیاء، فتفسدها» بدان که هرگاه تابش اشراقات علویه بر نفس ناطقه انسانیه همچنان دوام یابد ماده جهان وجود در تحت فرمان وی آید و دعا و خواستهای وی در عالم اعلی شنیده و اجابت گردد، چه آنکه در جهان ازلی و قضای سرمدی که سابق بر آفرینش جهان بود چنین مقدر شده است که دعای اشخاصی، سبب اجابت فلان چیز و فلان امر بود و نور ساغ که از موطن جهان عقلی فیضان کند، خود اکسیر قدرت و دانش بود پس عالم وجود مطیع و فرمانبردار وی شود و جهان طبیعت در فرمان وی گردد و در نفوس مجرده انسانی مثالی از نور خدایی جایگزین و متقرر گردد و در او نوری خلاق متمکن شود و تأثیر چشمان بد هم در اشیاء عالم از ناحیه نور قاهری بود که در آنها اثر کرده و فاسد و تباه گرداند (سهروردی، 1373، ج2، 252؛ 1377، 380).
از نظر اسلام انسان توانایی آن را دارد که بر اثر عبودیت خالصانه و ریاضتهای مشروع نفس او به قدرت عجیبی دست پیدا کند که بتواند در طبیعت و بدن خود تصرف کند و این همان مقام ولایت تکوینی است؛ 3."