چکیده:
اینکه نیازهای آدمی خاستگاه احکام اخلاقیاند،حاصل نظریهایی است که در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته است.این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی،دو هدف را دنبال میکند:اول اینکه،نظریه اخلاق مبتنی بر نیازها را بازشناسی و توصیف نماید.هدف دوم،ارزیابی نظریه است.برای رسیدن به این هدفها،بیان و توضیح پیشینه بحث و برخی مباحث دیگر ضروری است.در این راستا،به مسیر اندیشههای منتهی به این نظریه،تعریف و انواع نیاز و بررسی نظریات پیرامون اخلاق مبتنی بر نیازها پرداخته شده است و سرانجام،انتقادهای وارد بر این نظریه مورد بازکاوی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"نظریه مبتنی بر نیازها نیز معتقد است مردم نیازهای اساسی خاصی دارند و این نیازها هستند که رفتار را مشخص ساخته،و آن را توجیه و بیان میکنند.
و بالاخره نظریه مبتنی بر نیازها،معتقد است که انسان نیازها و خواستههایی دارد که به صورت انگیزههایی برای انواع خاص رفتار درمیآیند و با به کار گرفتن آگاهی و شعور،در ما بایدهایی به وجود میآورند.
2اما همواره دغدغهء بسیاری از اندیشمندان علوم انسانی این بوده است که چرا افراد،رفتاری را بر رفتاری دیگر ترجیح میدهند؟زندگی خود را برای نجات فرد دیگری به خطر میاندازند؟برای دستیابی به هدفی خاص،ساعتهای طولانی کار میکنند؟اصولا چه چیزی فرد را برمیانگیزد و چه چیزهایی باعث نیرو بخشیدن و جهتدار شدن رفتارهای انسان میشود؟ با توجه به نوع نگرش و شناخت انسان،پاسخهای متفاوتی به این پرسشها داده شده است؛از این روی،به طور گذرا به نظریههای زمینهساز نظریهء مبتنی بر نیازها اشاره میکنیم،و در ادامه،نظریهء مبتنی بر نیازها را با تفصیل بیشتر توضیح میدهیم.
برای نیازها تقسیمبندیهای متفاوتی وجود دارد که تنها به دو نمونه اشاره میشود: الف)نیازهای جسمانی(فیزیولوژیکی)و نیازهای روانی نیازهای فیزیولوژیکی نیازهایی هستند که بدن برای بقای خود به آنها احتیاج دارد؛مانند:نیاز گرسنگی،تشنگی و ارضای کشش جنسی.
نظریه این گونه دنبال میشود که:انسان از این دیدگاه،انباشته از نیازهایی است که افزون بر اینکه موجودیت زندگی و بقایش مشروط به وجود آنهاست، همین تمایلات و نیازها عامل اصلی تعیین رفتار او هستند و«ترضیهء نفس»،هدف نهایی هرگونه فعالیت است."