چکیده:
یکی از راههای دفاع از حق،طرح و بررسی نظریههای مؤید و ارزیابی مبانی موجه آنهاست.در این مقاله به معرفی یکی از این نظریهها،یعنی نظریه برابریگرای کانتی پرداخته و سعی میشود که با اتخاذ یک موضع نظری محکم و موجه،مبنایی قابل قبول ب رای طرح ایده و نهاد حق به عنوان ادعای تضمین شده و حاکم در برابر دیگر ادعاها،با استناد بر دو عنصر کرامت ذاتی بشر و فاعلیت اخلاقی او ارائه گردد.در این دسته از تئوریها،حقها همان ارزشهای بیقید و شرط،برای وجود هرانسان،بدون در نظر گرفتن ارزش افراد نسبت به یکدیگر است.فرض ارزش غیر مشروط،مبتنی بر اهمیت زندگی هرفرد،بدون توجه به ثروت،قدرت یا موقعیت اجتماعی اوست.نظریههای مؤید ممکن است با ضعفهایی نیز روبهرو باشند، اما قطعا جهات مثبت آنها در توجیه یک نظریه حق،وجه غالب آنها را تشکیل میدهد.
خلاصه ماشینی:
"1-1-نظریه عدالت جان رالز «جان رالز»7یکی از فیلسوفان سیاسی امریکا را میتوان در شمار همین گروه جای داد که برابری را به عنوان ارزشی بنیادین مطرح میکند،بدین معنا که همه انسانها به حکم انسانیت خود برابرند و بر یکدیگر تفوق و برتری ندارند.
1-3-اصول بنیادین نظریه عدالت رالز رالز در طرح نظریه عدالت خود دو اصل اساسی را مطرح میکند: اول،اصل آزادی که بر اساس آن هر شخصی باید حقی برابر بر گستردهترین نظام آزادیهای اساسی برابر داشته باشد که با نظام مشابه آزادی برای همه سازگار باشد (بیکس،در دست چاپ و (Rawls,1999, p.
مهمترین آزادیهای اساسی عبارتاند از: آزادی سیاسی(حق رأی و تصدی مناصب عمومی)،آزادی بیان و اجتماعات،آزادی وجدان و آزادی اندیشه،آزادی فردی شامل ممنوعیت اعمال فشارهای روانی و آزارهای جسمی و نیز حق داشتن مالکیت فردی و آزادی از بازداشت خودسرانه بر اساس مفهوم اصل حاکمیت قانون،که بر اساس اصل اول تئوری عدالت رالز همه این آزادیها باید به نحو برابر در اختیار همه شهروندان قرار گیرد (Rawls,1999,p.
اصل اول نظریه عدالت رالز بر اساس اصل غایت بودن انسان،به تعبیر کانت و برابری افراد در کرامت ذاتی و ممنوعیت ابراز قرار گرفتن آنها،بنا نهاده شده است.
رالز خود در ابتدای کتاب نظریه عدالت بر این نکته تأکید میکند که هرفرد بر مبنای عدالت از حقوق اساسی و غیر قابل نقضی برخوردار است که حتی رفاه و سعادت جامعه به عنوان یک کل نمیتواند آنرا تحت الشعاع قرار دهد (Rawls,1999,p.
برای دورکین،حق چون برگ برنده، مبین اصل بنیادین و ایدهآل برابری است که دکترین معاصر حقوق بشر بر آن نهاده شده و به عنوان ابزاری برای تضمین رفتار به عنوان برابر با افراد و احترام به حقهای اساسی آنها در نظر گرفته شده است."