چکیده:
پس از فتح ایران به دست عربهای مسلمان،مسئلهای که در سطوح مدیریتی امپراتوری به وجود آمده بود،شناخت سرزمینهای فتح شده و داشتن تصویری روشن از راهها و آبادیهای آن بود.بدین سبب،دانش جغرافیای تاریخی از حدود قرن سوم هجری شکل گرفت.سیاحان و جغرافی نویسان مسلمان،چه به صورت مشاهدهء شخصی و چه با پرسش از مسافران نقاط دور و نزدیک جهان اسلام،موفق شدند دست به جمعآوری اطلاعات مربوط و در نهایت نگارش کتابهائی ارجمند در این خصوص بزنند.این نوشتهها-که از سدهء سوم تا هشتم هجری در دورههای متمادی به وجود میآمد-بالغ بر دهها جلد کتاب است که در آنها،میتوان روند رشد و تکامل هر شهر یا منطقه را ترسیم کرد.در این نوشتار،سعی شده است تصاویر و گزارشهای مربوط به شهر/منطقهء اصفهان،با مراجعه به شانزده اثر جغرافیای تاریخی(از قرن سوم تا هشتم)بررسی شود و در طی آن،روند رشد و حرکت شهر/منطقهء اصفهان بیان گردد. گفتنی است که این روند،هم شامل جغرافیای انسانی و هم طبیعی میشود.
خلاصه ماشینی:
"مقدسی در توصیف اصفهان گفته:«بزرگ و آباد و پرجمعیت و پربرکت و شهر بازرگانی است»؛با این همه مقدسی- که نگاهی تنگ و منفی راجع به جهان ایرانشهر داشته -اصفهانیها را نیز بینصیب نگذاشته و شهر را بهشتی توصیف کرده که چراگاه گاوان شده است!بدین خاطر که اصفهانیها«مردمی هستند بد زبان و بد خوراک،خشک، نه سخاوت دارند و نه ظرافت...
نیز از این جمله که«شهری است بر هامون نهاده»(قبادیانی،8731، ص 811)و اطلاعاتی که از وسعت و عظمت کوچهها و بازارهای شهر به دست داده،میتوان دریافت که ناصر خسرو در آن بیست روزهء توقف در شهر،وارد منطقهء گسترش یافتهء یهودیه شده؛جائی که تازه با روی دور آن بر افراشته شده بود.
حقیقت دیگری که در حوزهء جغرافیای انسانی، نخستین بار این نویسندهء قرن ششم از آن پرده برداشته، جدالهای مذهبی میان فرقههای مختلف شهر بوده است؛ جدالهائی سخت که همهء فضایل اصفهان در تیرگی آن رنگ میباخته و از آن پس جزو جدائی ناپذیر تاریخ شهر گردید و به صورت مکرر در کتابهای جغرافیائی آمده است:«مردم آن شهر،پیوسته با یکدیگر تعصب کنند و قتلها رود از جانبین،و پیوسته بدین مشغول باشند» (مجمل التواریخ و القصص،8131،ص 525).
آنچه با مطالعهء مدخل اصفهان در فرهنگ معجم البلدان آدمی را به تأمل وامیدارد،این حقیقت است که تقریبا تمامی اطلاعات و حتا اشعار وارد شده در این مدخل،منقول و برگرفته از دیگر کتابهای جغرافیای تاریخی است و خود مؤلف،گویا پا به اصفهان ننهاده بوده است؛وجه تسمیه،چگونگی فتح،ماجرای در فش کاویانی،داستان استقرار یهود،همه و همه عینا در آثار پیشین ذکر شده است."