چکیده:
الوهیت حضرت عیسی علیه السلام یکی از باورهای رسمی مسیحیت است.سرآغاز این اندیشه به پولس برمیگردد که رسول خودخواندهء جهان مسیحیت است.او که در ابتدا یهودی متعصبی بود،سالها پس از حیات زمینی آن حضرت،مدعی شد که حضرت عیسی علیه السلام را در مکاشفهای ملاقات کرده و با دعوت آن حضرت،به آیین مسیحیت گرویده است. وی سالهای متمادی در تبلیغ مسیحیت کوشید و در واقع،تفسیری از شخصیت مسیح و رسالت او ارائه کرد که با آموزههای خود آن حضرت و نیز باورهای مسیحیان اولیه در تعارض بود.اما سرانجام،در قرون بعدی،دیدگاههای وی از سوی برخی از عالمان مسیحی مورد پذیرش قرار گرفت و هرچند مخالفانی نیز داشت،در شوراهای مسیحی به تصویب رسید.گفتنی است که این آموزهها،از جمله الوهیت آن حضرت، جزء باورهای رسمی مسیحیان شد.
Christ's divinity is one of the formal beliefs in Christianity. This idea
was first mooted by Saint Paul، a fanatic Jew who then became the
apostle of Christianity to the Gentiles.
Many years after Christ's living on earth، Paul claimed that he had met
Christ during a revelation and in response to Christ's invitation، he
embraced Christianity. Saint Paul preached Christianity for a long
time but his perception of the character of Christ and his message was
inconsistent with the teachings of Christ and the beliefs of early
Christians. Some centuries after that، some Christain scholars accepted
his ideas، and in spite of the dissidence of some Christian scholars، his
ideas were approved by Christian councils. It is worth noting that one
of Saint Paul's ideas is Christ's divinity.
خلاصه ماشینی:
"91وی جسم را در مقابل روح قرار میدهد و این دیدگاهی است که با دیدگاه عرفانی ثنوی روزگار او هماهنگ است؛اما پولس جسم را مظهر گناه میداند،زیرا جسم مرگ را میآورد و مرگ شر است(البته او سجم را ذاتا شر نمیداند،زیرا معتقد است که خدا آن را خلق کرده است،نه اهریمن؛و همچنین،پسر او یعنی حضرت عیسی علیه السلام نیز باید جسم به خود بگیرد و نجات را فراهم کند).
بنابراین، ضروری است که تفسیر و مقصود پولس از شریعت را به صورت فشرده تبیین کنیم،تا روشن شود که آیا حضرت عیسی علیه السلام نیز با این معنا از شریعت که پولس آن را نفی کرده،موافقت داشته یا اینکه نفی شریعت از سوی پولس،بدعت بوده است؟ شاید بتوان گفت که بحث از شریعت،نسبت به موضوعات دیگر،در مجموعه نامههای پولس، بیشترین حجم را به خود اختصاص داده است.
در عین حال،آن حضرت در آموزههایش بر این نکته تأکید مینمود که شریعت صرفا عمل به مجموعهای از دستورات ظاهری نیست بلکه در کنار عمل به دستورات ظاهری،باید درصدد پاکی و صفای روح و دل نیز بود(نباید مانند کاهنان،تنها به دنبال انجام دادن یک سری اعمال خشک و بیروح باشید؛اعمالی که هیچ توجهی به باطن آنها ندارید!)از برخی قسمتهای اناجیل هم برمیآید که حضرت عیسی علیه السلام در پی تکمیل شریعت بوده است،مانند: «شنیدهاید که به اولین گفته شده است:قتل مکن،و هرکه قتل کند سزاوار حکم شود؟و لکن من به شما میگویم:هرکه به برادر خود،بیسبب،خشم گیرد،مستوجب حکم باشد»."