خلاصه ماشینی:
"بررسی ماهیت و مسائل نفس از دیدگاه عبدالرزاق فیاض لاهیجی (با مروری کلی بر دیدگاههای متکلمان) تاریخ دریافت: 31/3/89 تاریخ تأیید: 14/4/89 غلامحسین جوادپور 1 واژههای کلیدی: ( دانشجوی دکتری کلام (فلسفه دین) مرکز تربیت مدرس دانشگاه قم طرح مسأله انسان دارای دو بعد جسمانی و روحانی است که بعد اول، محور بسیاری از علوم بشری و مکانیکی قرار گرفته است؛ اما از دیرباز، عنصر درونی و دینامیکی بدن هم دغدغه خاص و عام بوده است.
» (1426: 3/ 455) وی همچنین چهار دلیل متکلمان بر غیر مجرد بودن نفس را نقل و سپس رد میکند و به تبع متن تجرید هفت استدلال بر تجرد نفس ذکر میکند و بسط میدهد؛ روال بحث در گوهر مراد البته به نحو دیگری است.
«لانتفاء التبعیة» این بیان خواجه است و مرحوم لاهیجی چنین تقریر میکند که اگر نفس ناطقه منطبع در جسم باشد، در قوت و ضعف تابع آن خواهد بود؛ حال آنکه هر چه قوای حسی وی رو به ضعف میرود، تعقل و تدبیر وی قویتر میگردد.
کبرا واضح است؛ اما بیان صغرا این است که اولا، نفس میتواند امور غیرمتناهی را ادراک کند؛ در حالی که قبلا بیان شد که قوای جسمانی متناهی هستند؛ ثانیا، نفس میتواند خود، آلات خود، ادراکهای آنها را و مدرک جسمانی را ادراک کند و بفهمد و حال آنکه قوای حسی خودشان نمیتوانند مستقیم ادراک کنند؛ بلکه با توسل به آلت و ابزارهای خود ادراک میکنند و آلت هم نمیتواند بین شیء و ذاتش قرار گیرد.
نتیجه آرای کلی متکلمان درباره ماهیت نفس و تجرد آن بسیار متشتت است و پیدا کردن قدر جامعی برای آن دشوار است؛ اما غالب آنها نفس را غیر مجرد میپندارند و نصوص دینی را پشتوانه این رأی خود میدانند."