چکیده:
وحدت وجود را می توان مهم ترین گزاره اکثر مکاتب عرفانی دانست. البته مکاتب گوناگون عرفانی، در نوع جهان بینی و دستورالعمل های مربوط به سیر و سلوک، تفاوت هایی با یکدیگر دارند؛ اما ظاهرآ در این آموزه، اغلب با هم اختلاف اساسی ندارند. اما، توجیه منطقی و عقلانی این امر با مشکلات بزرگی روبه روست و کمتر مکتب فکری ای توانسته است از عهده تبیین آن برآید؛ بلکه گاهی برخی با صراحت گفته اند: اساسآ این امر توجیه عقلانی ندارد و امری غیرعقلانی است. در این مقاله، نخست به بررسی مکاتب مختلف عرفانی پرداخته، و تشابه آنها را در موضوع «وحدت وجود» و چند آموزه مهم و مرتبط با آن بررسی کرده ایم و سپس، کوشش ملاصدرا و استیس را در توجیه وحدت وجود به بحث گذاشته ایم.
خلاصه ماشینی:
بنابراين، ترديدى وجود ندارد كه همه مكاتب عرفانى يا دستكم، اغلب آنها در كشفهاى اصلى خود همسانى دارند و اين موضوع نكته عجيبى است كه ما را به بخش دوم اين مقاله رهنمون مىسازد و اين پرسش مهم را پيش مىكشد كه: اين همسانى ناشى از چيست؟ علّت همسانى مكاشفات عرفاى منتسب به مكاتب مختلف عرفانى پس از پذيرش همسانى كشفهاى عرفانى در مكاتب مختلف، سؤال مهمى مطرح مىشود: آيا اين وحدتنظر و كشف، ناشى از وحدت حقيقت است؟ به عبارت ديگر، آيا اين وحدتنظر مىتواند اثبات كند كه حقيقت هستى نيز همانند آنچه در كشف عرفا جلوه نموده حقيقتى واحد است و كثراتى كه عقل عرفى و فلسفى ادراك مىكند، توهّمى بيش نيست؟ روشنتر اينكه آيا وحدت وجودى كه عرفا ادّعا مىكنند، واقعيت خارجى دارد يا آنچه در خارج محقّق است، چيزى غير از كشف عرفا مىباشد و عرفا در حقيقت، دچار سوءتفاهم گشته و به اشتباه، قائل به وحدت وجود شدهاند؟ اگر پاسخ سؤال اوّل مثبت باشد، سؤال بعدى رخ خواهد نمود: چگونه مىتوان از راههاى مختلف، به حقيقت واحدى دست يافت؟ پس از پذيرش همسانى كشفهاى عرفانى در مكاتب مختلف، سؤال ديگرى نيز مطرح مىشود: دليل اين همسانى چيست و چگونه مىتوان آن را به نحو منطقى توجيه كرد؟ سؤال اخير، به ويژه، مهم و چالشبرانگيز است؛ بدين جهت كه واقعآ انسانهاى مختلف در زمانهاى مختلف، با به كارگيرى روشها و دستورالعملهاى مختلف (و با داشتن اعتقادات مختلف)، چگونه مىتوانند به امر واحد و يكسانى دست يابند؟ در اين بخش، كوشش خواهيم كرد تا به دو سؤال فوق پاسخ قانعكنندهاى دهيم.