چکیده:
ابنسینا شرطی لزومی با مقدم ممکن و شرطی لزومی با مقدم ممتنع را لزومی بهحسب نفسالامر و لزومی به حسب الزام نامیده، و قسم دوم را در واقع و نفسالامر کاذب دانسته است. این حکم شگفت بلکه خلاف شهود است و، از اینرو، نزاعهای بسیاری در رد و قبول آن درگرفته است. در این مقاله، با گزارش انتقادی نزاعهای یادشده، لزومی حقیقی و لفظی را به زبان منطق جدید و به کمک منطق موجهات و منطق ربط تحلیل کردهایم و نشان دادهایم که به کمک لزومی حقیقی میتوان به فهم بهتری از آرای منطقدانان مسلمان رسید و به دفاع از آموزههای منطق سنتی پرداخت. در این ارتباط، سه موضوع مورد مناقشه در منطق سنتی (یعنی عکس مستوی گزارۀ شرطی، تلازم شرطیات، و مدعای قطبالدین رازی مبنی بر لزوم سازگاری میان مقدم و تالی لزومی صادق) را به کمک لزومی حقیقی شرح داده و از آنها دفاع کردهایم.
Avicenna has divided the conditionals to the real cogent (i.e. with possible antecedent) and the verbal cogent (i.e. with the impossible antecedent). Denying the truth of the latter، he caused controversies among Moslem logicians. At the paper، we report the controversies، analyze the real and verbal cogent conditionals، formalize them in Modern Modal and Relevant Logics، and finally، defend ideas of Moslem logicians. In this regards، three controversial subject matters are explained and Islamic logicians’ positions on them is defended by real cogent conditional. The three are as follows: conversion of conditional، equivalences of conditionals، and Al-R?zi’s claim on the necessity of consistency between antecedent and consequent of true cogent conditional.
خلاصه ماشینی:
"اگر → را نماد شرطی لزومی و ربطی بگیریم و P و T و Q را، به ترتیب ، «پنج زوج است » و «هر زوج عدد است » و «پنج عدد است » بگیـریم ، این مغالطه را به صورت زیر می توان نشان داد: گزاره حق مقدر: ⊢ T قیاس منتج شکل اول : Q → (T ∧P ) ⊣ —————— لزومی لفظی : ⊢ P → Q و ثانیا این قیاس آن شرطی را تنها وقتی نتیجه می دهد که مقدم آن شرطی کبرای استدلال را نتیجه دهد (یعنی «پنج زوج است » مستلزم «هر زوج عدد است » باشد) درحالی که چنین نیست : «لیس یجب تسلیم ذلک الحق [کل زوج عدد] علی من سلم ذلک الباطل [الخمسة زوج ]» (ابن سینا، الشفاء، القیاس ، ٢٣٩).
در صورت دوم ، که شرطی بالا را به حسب الزام و اجبار کسی که زوجیت پنج را پذیرفته در نظر گرفته اید، شکی نیست که چنین کسی را می توان با قیاس اقترانی شرطی زیر (که مرکب از شرطی و حملی است ) به عددیت پنج معترف کرد: صغرا: اگر پنج زوج است پنج زوج است ⊢ P → P ⊢ Fa → Fa کبرا: هر زوج عدد است ⊢∀x ( Fx → G x ) ⊢ T ———— ——————— نتیجه : اگر پنج زوج است پنج عدد است ⊢ P → Q ⊢ Fa → Ga اما این استدلال ، هر دو مقدمه اش ، ضروری است و در واقع و نفس الامر باید صادق باشد."