خلاصه ماشینی:
(رساله پولس رسول به رومیان باب 3 جملههای 25-20)2 طبق این تعالیم انجیلی،نخست انسان موجودی گنهکار و ستمگر معرفی میشود و در جملههای پیش از آن تباهی ذاتی و ستمکاری او را آنچنان میداند که دستورها و احکام هیچ شریعت و دینی،نمیتواند انسان را عادل،آشنا به وظائف، و عارف به عظمت و جلال خداوندی سازد،سپس چون کیفر بندگان آلوده و گنهکار ذاتی را با عدالت خداوندی،مناسب نمیبیند،برای بخشودن و محو خطایای سابق و اظهار عدالت خدا؛تنها ایمان به عیسای مسیح(نه عمل به احکام او)را کافی دانسته خون او را«فدیه و کفاره»این گناه میپندارد.
بدون گناه نمیباشد1 به این ترتیب،تعالیم مسیحیت بزرگترین ضربه را بر شخصیت و حیثیت انسانی وارد میکند و بشر را موجودی که گناه و آلودگی با سرشتش عجین شده باشد،قلمداد مینماید،ولی آیا خرد آدمی باور دارد که انسان در ارتکاب گناهی گناهی که او هیچگونه اختیاری از خود نداشته تحقیر و توبیخ شود؟و آیا جاهلانه و افسانه نیست که برای کفاره این گناه ذاتی تنها ایمان به«مسیح فادی»2را کافی بدانند از اینرو«لاندمان» فیلسوف و روانشناس معروف میگوید:«این گناه- زده بیتقصیر که قربانی گناه موروثی میباشد و بعنوان مرتکب واقعی گناه گرفته میشود در این پیچوخم هستی چه کند؟اگر آدم و حوا آینده فرزندان خود را با ارتکاب گناه اولیه به خطر انداختند،پس انسانی که در انجیل به کرات به نارسائی فهم در تشخیص خیر و شر نسبت داده شده در ارتکاب گناه بیتقصیر است و نیازی به فدیه و کفاره نخواهد داشت..